تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
༺●به نام خداوند آبی آسمان●༻


شعر درباره هنر و یا بهتر بگوییم کاربرد واژه هنر در شعر، یکی از متعالی‌ترین بخش‌های شعر و ادب را تشکیل داده که دلیل آن جایگاه ویژه هنر در میان توانایی‌ها و خصائص نیکوی انسانی است. پیش از آنکه اشعار درباره هنر را در مطلب حاضر بخوانید، ذکر نکته‌ای ضروری است و آن اینکه امروزه هنر به معنای خاص، دارای شاخه‌های مختلف بوده و با ابداع و خلق اثری زیبا تعریف می‌شود؛ پس هنرمند کسی است که به انجام یکی از هنرهای هفتگانه مشغول است.

درحالی که در سده‌های گذشته؛ هنر تعریف عرفانی‌ ـ معرفتی داشته و بیشتر به معنای نیک‌مردی بکار می‌رفته است. در زبان فارسی قدیم فضایل چهارگانه شجاعت، عدالت، عفت و حکمت عملی به معنی هنر گرفته شده و هرکه این چهار خصلت و فضیلت را داشت، هنرمند نامیده می‌شد. معنی دیگر هنر، دانستن چیزی توأم با ظرافت و ریزه‌کاری است و برخی شاعران هنر را در دو معنای کمال اخلاقی و توانایی جسمی گرفته‌اند. با مطالعه اشعار شاعران مختلف درباره هنر خواهید توانست معانی مختلف هنر را کشف کنید.
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار حافظ)
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی


تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش



کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند



روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست



روز در کسب هنر کوش که می‌خو*ردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد



هنر بی‌عیب حرمان نیست لیکن
ز من محروم‌تر کی سائلی بود



شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم



عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام



آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم



ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این؟!



ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار
دست در خون دل پرهنران می‌داری
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار مولانا)
چون غرض آمد، هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد


ای دل برای دلخوشی، زر و هنر چون می‌کشی
دیدی تو از زر و هنر بی‌خسف یک قارون خوش؟



خواجه‌ام من نیز خواجه زاده‌ام
صد هنر را قابل و آماده‌ام



سامری را آن هنر چه سود کرد
کان فن از باب اللّه‌اش مردود کرد



گر ترک یک هنر بکند مرد طبع او
مشغول کار دیگر گشت و دگر هنر



گر فلاطون را هنر نفریفتی
نوحه کردی بر هنر بگریستی



هنر چو بی‌هنری آمد اندر این درگاه
هنروران ز شادیت چون نه زین نفرید

همه حیات در اینست کاذبحوا بقره
چو عاشقان حیاتید چون پس بقرید



عشق بود کان هنر، عشق بود معدن زر
دوست شود جلوه از آن پوست شود پر زر از این



چون بمیری بمیرد این هنرت
زین هنرهات عار بایستی
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار سعدی)
هنر باید و فضل و دین و کمال
که گاه آید و گه رود جاه و مال



سعدی هنر نه پنجه مردم شکستن است
مردی درست باشی، اگر نفس بشکنی



گر بی‌هنرم وگر هنرمند
لطف است امیدم از خداوند



خردمند مردم هنر پرورند
که تن‌پروران از هنر لاغرند



گر فریدون شود به نعمت و ملک
بی‌هنر را به هیچ‌کس مشمار



صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا
صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار نظامی)
هر هنری کان ز دل آموختند
بر زه منسوج وفا دوختند

گر هنری در تن مردم بود
چون نپسندی گهری گم بود

گر بپسندیش دگر سان شود
چشمه آن آب دو چندان شود

مردم پرورده به جان پرورند
گر هنری در طرفی بنگرند

خاک زمین جز به هنر پاک نیست
وین هنر امروز درین خاک نیست

گر هنری سر ز میان برزند
بی‌هنری دست بدان درزند

کار هنرمند به جان آورند
تا هنرش را به زبان آورند



خاک زمین جز به هنر پاک نیست
و این هنر امروز در این خاک نیست



در همه چیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنر آری به دست
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار ناصر خسرو)

مردم آن است که دین است و هنر جامه او
نه یکی بی هنر و فضل که دیباش قباست



فرزند هنرهای خویشتن شو
تا همچو تو کس را پسر نباشد

وانگه که هنر یافتی، بشاید
گر جز هنرت خود پدر نباشد

ای شهره درختی، بکوش تا بر
یکسر به تو جز کز هنر نباشد
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار صائب تبریزی)
امیدها به هنر داشتم، ندانستم
که بخت سبز بر آیینه هنر زنگ است



ستم به قدر هنر می‌کشند اهل هنر
به شاخ، سنگ به اندازه ثمر ریزد



صائب فکند اگر چه هنر نان من به خون
رغبت همان به کسب هنر می‌شود مرا



زخم از هنر همیشه به صاحب هنر رسد
چون خانه صدف که به آب از گهر رسد



هیچ کس نیست که بر داغ هنر ناخن نیست
چه ضرورست که ما داغ هنر تازه کنیم
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار مهدی سهیلی)
فرزند هنر زاده جام و خم نیست
کار هنری میان مردم گم نیست

فریاد مزن ناله مکن آه مکش
میرد هنری که در دل مردم نیست



زمانه بی هنری می‌خرد زمان هنر نیست
گناه رفته ببخشا و فارغ از هنرم کن

همای ذوق و هنر بودم به خاک تپیدم
فغانم ار نشنیدی نگه بال و پرم کن



هر واژه را به عشق تو در رق*ص آورم
جانا غم تو روح هنر می‌دهد به من
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در اشعار فاضل نظری)
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود



با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!
 
مدیر تالار هنر+مدیر آزمایشی تالار سرگرمی
عضو کادر مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
تیم تگ
ژورنالیست انجمن
برترین‌ مقام‌دار سال
Dec
1,915
2,731
133
(هنر در شعر پروین اعتصامی)

.باد بروت.
عالمی طعنه زد به نادانی
که بهر موی من دو صد هنر است…
بَرِ شاخ هنر چگونه خوری
تو که کارت همیشه خواب و خور است…

هنر و فضل در سپهر وجود
عالم افروز چون خور و قمر است

گر تو هفتاد قرن عمر کنی
هستی‌ات هیچ و فرصتت هدر است…

تو ز گفتار من بسی بتری
آنچه گفتم هنوز مختصر است

گفت ما را سر مناقشه نیست
این چه پر گوئی و چه شور و شر است

بی سبب گرد جنگ و کینه مگرد
که نه هر جنگجوی را ظفر است

فضل، خود همچو مشک، غماز است
علم، خود همچو صبح، پرده در است

چون بنائی است پست، خود بینی
که نه‌اش پایه و نه بام و در است…

در تو برقی ز نور دانش نیست
همه باد بروت بی ثمر است

اگر این است فضل اهل هنر
خنکا آن کسی که بی هنر است
 

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا