بسماللهالرحمانالرحیم
مسابقه
@PAWRISSAW
نام پادکست: کور
ژانر: انگیزشی
نویسنده: نگین قاسمپور
ناظر: @ROwZa.AR
مقدمه:
صدای موج دریا تو گوشم طنین انداخت و تو لالههای گوشم پخش شد.
یادم اومد اون روز رو که وقتی گفتم اینجا کجاست و صدای چیه، به من گفتن:
- اینجا دریاست!
این صدای موج دریاست که به صخره سیلی میزنه... .
وقتی گفتم بیشتر بگو اون گفت:
- وقتی به آخر دریا زل میزنی آخرش دریا و آسمون بهم گره میخورن و تو هم میپیچن!
گفتم دریا چه رنگیه؟ خندید و گفت:
- دریا آبیه، همرنگ آسمون... .
وقتی دوباره اومدم دریا تنها بودم، مثل الان.
از خودم پرسیدم:
- یعنی آبی چه رنگیه؟
دستی موهامو نوازش کرد و همون صدای مهربون که همیشه تو تنهاییهام با من حرف میزنه، گفت:
- آبی رنگ آرامشه، وقتی آرامش داشته باشی این رنگ رو میبینی.
وقتی دوباره به صدای دریا گوش کردم نفسم که تو خودم جمع شده بود یهو آزاد شد و من آروم شدم... .
رنگ آبی رو از پشت پلکهای تاریکم دیدم.
خندیدم و اشک ریختم و داد زدم:
- من آبی رو دیدم!
مسابقه
@PAWRISSAW
نام پادکست: کور
ژانر: انگیزشی
نویسنده: نگین قاسمپور
ناظر: @ROwZa.AR
مقدمه:
صدای موج دریا تو گوشم طنین انداخت و تو لالههای گوشم پخش شد.
یادم اومد اون روز رو که وقتی گفتم اینجا کجاست و صدای چیه، به من گفتن:
- اینجا دریاست!
این صدای موج دریاست که به صخره سیلی میزنه... .
وقتی گفتم بیشتر بگو اون گفت:
- وقتی به آخر دریا زل میزنی آخرش دریا و آسمون بهم گره میخورن و تو هم میپیچن!
گفتم دریا چه رنگیه؟ خندید و گفت:
- دریا آبیه، همرنگ آسمون... .
وقتی دوباره اومدم دریا تنها بودم، مثل الان.
از خودم پرسیدم:
- یعنی آبی چه رنگیه؟
دستی موهامو نوازش کرد و همون صدای مهربون که همیشه تو تنهاییهام با من حرف میزنه، گفت:
- آبی رنگ آرامشه، وقتی آرامش داشته باشی این رنگ رو میبینی.
وقتی دوباره به صدای دریا گوش کردم نفسم که تو خودم جمع شده بود یهو آزاد شد و من آروم شدم... .
رنگ آبی رو از پشت پلکهای تاریکم دیدم.
خندیدم و اشک ریختم و داد زدم:
- من آبی رو دیدم!
آخرین ویرایش توسط مدیر: