انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

متون و دلنوشته ?? کــــاش‌هـــــا ??

ای کاش به زمانی برمیگشتم که بزرگترین غم شکستن نوک مدادم بود...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای کاش در کودکی می ماندیم، جایی ک تنها تلخی زندگیمان شربت تبمان بود….
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش یکی بود که توی کوچه ها داد می زد: خاطره می‌خریم، خاطره می‌خریم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش می شد بچه گی را زنده کرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش بودی و من انقدر نگاه نکنم به چشمایی که روی یه سنگِ سفید هَک شدن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش تا وقتی که زنده بودم زنده بودی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای کاش یه روز ببینم اومدی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش قدرتو بیشتر می‌دونستم مهربونم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش می‌دونستم بودنت چه نعمتِ بزرگیه به مولا!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه کم!
باید فکری کرد...
"دوستت دارم"
جملهٔ کاملی نیست...
سیر نمی کند،
کاش...
کلمه ها بیشتر بلد بودند......

متن صابر ابر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه کم!
باید فکری کرد...
"دوستت دارم"
جملهٔ کاملی نیست...
سیر نمی کند،
کاش...
کلمه ها بیشتر بلد بودند......

متن صابر ابر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش...
بودن ها را عکس نمی گرفتیم
که نبودن ها، آینهٔ دق شوند......
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"با من بیا و رد شو آهسته
از کوچه های سرد پاییزی
تا پُر شود در سینه ی این شهر
یک عطر باران دل انگیزی
ای کاش چون پروانه ای عاشق
گم میشدم در آسمان تو
یک لحظه میخندیدی و بعدش
یک عمر میمردم برای تو
گفتی چه هستی از کدامین شهر
گفتم که من از جنس بارانم
باران اگرچه ل*ب ندارد من
دارم برایت شعر میخوانم
شعری که از اسم تو پُر گشته
شعری که از عشق تو لبریز است
چندین بهار آمد ولی این دل
در کوچه های سرد پاییز است"...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش آرام بگیرد دل دیوانه
کاش آتش نکشد طاق ودر این خانه
کاش کمتر طلب یار دل آزار کند
کاش منت نکشد گلشن خود خارکند
کاش اَشکش سرازیر نگردد زِغمت
کاش قلبش به درآورده نگوید سخنت
کاش آسان بگیرد که زمان در گُذرست
کاش بیهوده نخواهدهرچه را بی ثمرست
کاش این قلب بسوزدکه شود خاکستر
کاش ته مانده یادش بگذرد از این سَر
کاش عاشق نمی شد که کشددردو جفا
کاش یادش برود دل نسپارد به نگاه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر زمان می بینمت از قبل بهتر می شوم
فکر کن با هر نگاهت شعری از بر می شوم

سنگم و با رود می غلطم به شور دیدنت
هرکجا باشی به سمت تو شناور می شوم

آشنایم با زبان سنگ و باران و علف
شانه هایت را که می بارم سبک تر می شوم

با ترک های کویر ای عشق! کاری کرده ای
محو پایان غم انگیز کِلیِدَر می شوم

خاطراتم را اگرچه باد با خود می برد
پای هر افتادنی تسلیم آذر می شوم

کاش! هرگز رفتنی در کار عاشق ها نبود
از صدای پای آدم ها مکدر می شوم

ای قرار...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با آمدنت دلم را روشن کردی
با رفتنت سیگارم را...
تو بگو
چگونه دل خاکسترم را
گرم و پر نور نگه دارم
برای آمدنت
با رفتنت اردیبهشت مان
دیگر گل نداد
دکان گلاب گیری مان
کور شد
تو بگو
برای آمدنت با کدام گلاب
کوچه را جارو زنم
گر چه خیالی نیست
چون تو مشغول بیل زدن
باغ های دیگرانی
فقط کاش دیگر
باغ کسی از رفتنت
شهریور نشود
که سوز باد پاییزی اش
استخوان سوز است...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چنان دوستت دارم که کاش
کسی این گونه مرا دوست می داشت...

متن محمود درویش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم کاش تو دریا بشوی...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

بالا