همگانی یک دختر معقول -از نظر رمانها- باید چگونه باشد؟

[Kallinu]

انجمن کافه نویسندگان

باز چیزی داشتید بگید ?

اسپم آزاد ?✔



1. پول و آزادی و زیبایی و پسر کشی و غرور و هنر آشپزی و هنر نقاشی و هنر دلبری و سادگی و متانت و حجاب و صداقت و شجاعت و شیطنت را با هم داشته باشد :/

2. خانواده اش او را به پسرهء داستان بسپارند و بروند سفر :\

3. ازدواج اجباری ها را با دلایل مزخرف همیشه قبول کند. (مجبور شدم واسه اینکه خواهرم امتحانشو بیست بگیره باهاش ازدواج کنم!)

4. همیشه یک مزاحمی در ماجرا باشد که پسره باهاش گلاویز شود و بعدش به خاطرش از پسره داستان کشیده بخورد و...

5. یک دوست خل وضع از خودش بدتر داشته باشد که عملا بیکار و علاف و خل و احمق باشد :\​

 

[Negar .S.H]

دختری که قوی باشه و به هدفش ادامه بده
زود خودشو نبازه
خودشو درگیر عشق به پسر نکنه
برای پول به مردا نیازی نداشته باشه

 

[AYDAW]

مانتو جلوباز...دهن به دهن کنه...موهاش عین موهای گیسوکمند باشه....چشماش سگ داشته باشه
عین خر بخوره ولی چاق نشه...
چشماش سور بزنه به دریای خزر از شدت آبی بودن
درس نخونده بیست بیاره تو کارنامه ی دانشگاهش...
هرجا دلش خواست بره ننه بابا کین اصن

 

[هیوم]

همون که آیدا گفت..
یا اونقدر سر به زیر و آروم و مظلوم که پسر داستان بهش زور بگه.
من دیگه رَد دادم!

 

[Negar .S.H]

از نظر من باید قوی باشه و سرشو بالا بگیره و راه بره که پسر داستان بهش زور نگه

 

[هیوم]

جالب می‌دونی کجاست؟ اون جایی هست که دختر اگر جدی و عاقل باشه..
پسر داستان یا آدم خیلی سردیه یا اونقدر شاد و شوخه که باز هم دختره رو دست میندازه:/

 

[Negar .S.H]

دقیقا
آفرین

 

[دِلکَـــــش]

به تمام معنا کدبانو
جادوگر زمان، برای صد نفر ده مدل غذا درست کنه و اخرش هم کلی وقت بمونه براش
همیشه وقت همه کاریو داده و به شدت کرم درون داره
همش با پسر قصه سر به سر هم بذارن و خسته نشن
اصاا قیافه اش عادی نیستو همیشه زیبای خفته جلوش لنگ میندازه، لاغر خوش هی*کل و کلا تو همه ی رمانا از همه دخترا بهتره
هیچ وقت نفهمه چیشد که عاشق شد
زبون تیز مثه مار کبری