❉ دفتر تمرین منتقد | _mahdi.8399_ ❉

[شکارچی]

بسم‌روح‌القلم

به دفتر تمرین منتقد @_mahdi.8399_ خوش آمدید.
منتقد ارجمند زین پس تمرینات مرتبط با کارگاه آموزش نقد‌نویسی را در این تاپیک ارسال کنید؛ تا توسط مدیر تالار نقد بررسی شود.
از ارسال هرگونه اسپم و پست نامربوطه بپرهیزید!

پس از پایان آموزش‌های نقد، تاپیک قفل خواهد شد.

مدیریت تالار نقد​

 

[تاسیـان]

|با یاد اوس کریم|

سیانور
خب اسم رمان کلیشه‌ای هست اگه قرار بود توصیه‌ای به نویسنده کنم تغییرش بود چون ترکیب‌هاش هم زیاده...
به ذهنم یه رمان تراژدیک با فضای دارک و پایان باز می‌رسه...

عروس نسیان
هرکدوم از واژه‌های عروس و نسیان به تنهایی کلیشه هستن ولی با ترکیبشون به خوبی تونسته کلیشه رو دور بزنه...
یه رمان ژانر اجتماعی..

قم*ار اطلس
یه اسم سنگینه که مثلما خیلی عمیق باید باشه با توجه به داستانش
کلیشه نیست
میتونه هر ژانری باشه.

---

بررسی شد

موارد زیر رو دقت نکردید.
۱. میزان جذب مخاطی عنوان
۲. حدس داستان با توجه به عنوان در نگاه اول
۳. اندازه عنوان

 

[تاسیـان]

|با یاد اوس کریم|

خلاصه ۱
محتوا
خب در نگاه اول محتوای این خلاصه خبر از کافه نویسندگان تراژدیک و پر فراز و نشیب رو میده که فضای نوشته دارک هستش و داستان حول محور شخصیت رها می‌چرخه... . مشکل دیگه‌ای که از لحاظ محتوایی به این خلاصه وارده اینه که توضیحاتش ناقص بود... میتونست حجم خلاصه رو بالاتر ببره که قدرت مانورش حول محور تنش‌ها بیشتر بشه..
اندازه
اندازه خلاصه بنظرم کوتاه بود و بیشتر جای کار داشت. با این حجم بیشتر به مقدمه می‌خورد تا خلاصه!
تعلیق
حجم زیادی از این خلاصه صرف تعلیقات شد... البته که ‌تعلیقات وارده قابل قبول بود و میتونه خواننده رو به خوندن ادامه رمان جذب کنه ولی با نگاهی عمیق‌تر، در ترکیب‌های استفاده شده اندکی کلمات کلیشه‌ای وجود داشت که می‌تونست جایگزین بشه

خلاصه ۲
محتوا
ژانر رمان با توجه به خلاصه میتونه عاشقانه و اجتماعی باشه... بنظرم درمورد مشکلات سر راه کاراکتر و تنش های وارده به اندازه در خلاصه کار شده... رمان حول محور دو شخصیت اصلی می‌گرده که میشه حدس زد که در رمان شیفت کاراکتر داریم. از اشکالات وارده میشه به ذکر نکردن اسم کاراتر دختر اشاره کرد که اشکالش اینه اسم کاراکتر دیگه وقتی اومده اسم دختر هم باید میومد... ترکیبات استفاده شده در مشکلات دختر بنظرم به جا بود و بزرگی مشکل رو خوب بیان می‌کرد..
اندازه
به نظرم اندازه‌ش خوب بود و گفتنی ها به حد کافی گفته شد.
تعلیق
خب از اشکالات این خلاصه میشه به تعلیقاتش اشاره کرد... من اول در نگاه خواننده به این رمان جذب نشدم خب چون داستان اصلی رو لو داده... کشمکش ها قابل پیش‌بینی شدهو خب ضعف کاره میشد اینجا بیشتر کار کرد..
***
بررسی شد
جواب تمرین بی‌نقص و بدون ایراد بود!

 

[تاسیـان]

با یاد اوس کریم

مقدمه ۱

ژانر
از خوندن مقدمه متوجه می‌شیم که ژانر دل‌نوشته عاشقانه‌ هست و محتواش درباره سختی‌های راه عشق هست.
اندازه
به نظر من اندازش می‌تونست بیشتر هم باشه به صورتی که هنوز به مقداری نرسیده که بتونه خواننده رو جذب کنه. توضیحات تکمیلی در بخش جذب خواننده.
جذب
این مقدمه از نظر محتوایی ایرادی نداشت ولی کوتاهیش باعث شد که خواننده اون ارتباط لازم رو با مقدمه نگیره و شاید برای خوندن دل‌نوشته دو دل بشه. همچنین اندکی از واژه‌ها و ترکیب‌های کلیشه‌ای استفاده شده بود که این حس رو تقویت می‌کرد.

مقدمه ۲
ژانر
انتقال اینکه موضوع دلنوشته عشقی فراموش شده هست به خوبی و کامل صورت گرفته و جای بحثی نیست.
اندازه
در این مقدمه از شعر سپید شاعر دیگه استفاده شده بود که مشکلی نداره ولی خب یک نکته منفی میتونه باشه که خودنوشت نبود. اندازش استاندارد بود و همه ویژگی های یک مقدمه کامل رو داره.
جذب
این شعر به نظر بنده به دور از هرگونه کلیشه نویسی نوشته شده و انتقال مفهوم رو به سبکی متفاوت انتقال داده که ذهن هر خواننده‌ای رو جذب می‌کنه
***
بررسی شد
توضیحات:
۱. برای بررسی اندازه علتش را شرح دهید(اضافه‌نویسی، توصیفات کم یا زیاد، حاشیه پردازی و ...)
۲. راهکارهای خود را برای بهبود بخشیدن مقدمه شرح دهید.

 

[تاسیـان]

با یاد اوس کریم

زاویه دید
رمان اشاره شده برسی شد. به نظر خودم تو نگاه کلی صدای روایت سوم شخص عینی نامحدود بود، ولی خب نه در همه پارت‌ها یعنی حالت منسجمی نداشت.
در پارت‌های اولیه که گروه دور هم جمع بودن زاویه دید سوم شخص عینی بود و راوی حول محور حالات کاراکتر‌ها (نه احساسات) جلو می‌رفت طی موقعیت های بعدی به نظرم میتونست سوم‌شخص عینی یا ذهنی محدود باشه.. چون اولا که تک کاراکتر محور روایت شده بود و بعضی جاها هم احساسات درونی کاراکتر هم ذکر شده بود.
***
بررسی شد

توضیحات:
۱. یکنواخت بودن زاویه دید را مورد بررسی قرار بدین.
۲. زاویه دید اصلی را مشخص کنید.

 

[تاسیـان]

با یاد اوس کریم

زمان نوشته
رمان برسی شد و و زمان کلی رمان مضارع اخباری ولی جای بحث داره
پراکندگی فعل داشت یه سری جا‌ها مشاهده کردیم که از فعل گذشته استفاده می‌کرد... بصورتی که به چشم میومد و رعایت نشده بود. به نویسنده پیشنهاد میشه که انسجام فعل رو در رمانش رعایت کنه.
***
بررسی شد

توضیحات:
۱. نوع افعال نه! زمان اصلی روایت را مشخص کنید.

 

[تاسیـان]

| با یاد اوس کریم |

شخصیت پردازی رمان لغزش
تا این‌جای رمان در مجموع ما 3 شخصیت داشتیم... که دونه دونه برسیشون می‌کنیم

دوست شکارچی: شخصیتی نمادین و فرعی که نماد بی‌رحمی و خشم و کوته فکری بود. حضور کوتاهی داشت و به غیر از خلق و خوی عصبی و رفتار پرخاشگرانه چیزی ازش ندیدیم. این کاراکتر با ارضای نیاز‌های خود از طریق بی‌رحمی و انتقال حس قصی‌القلب بودن به نمایش گذاشته شد. شاید این رویه نشان از آسیب روحی بود که در گذشته دیده بود!
ردا پوش‌ها: تا اینجای کار به نظر می‌اید شخصیت همه جانبه و اصلی باشند. اطلاعاتی زیادی هدف این شخصیت‌ها نداریم و متقابلا نمیتوانیم نیاز یا ضعفشان را هم حدس بزنیم. در مجموع این شخصیت‌ها جای کار زیادی دارند
مرد: کاراکتر اصلی این رمان و شخصیتی همه جانبه را داراست. شخصیت پردازی این کاراکتر غیر مستقیم و در عمق متن و رفتار شخصیت جای داده شده. به نظر کاراکتر شاع است ولی در ریز رفتارش ترس وجود دارد. ترس از اعتماد به دیگران و این ترس می‌تواند برایش مشکل ساز باشد. مشاهده کردیم که شای کاراکتر می‌توانست برای برگشتن به اجتماع تلاش کند، اما نکرد.. به تنهایی و آرامش دل بست. در مورد گذشته یا پیشینه او چیز زیادی نمی‌دانیم چرا و چگونه یتیم شد سوالیست که باید در ادامه به آن توجه شود.
***