نام اثر: شعرهای خیالی
شاعر: حمید حسینی
ژانر: عاشقانه
سبک غزل و دوبیتی، ربایی، چهارپایه، شعر نو
مقدمه
دیشب از بغض، به تنگ آمده و باریدم
گونهام تر شد و در اشک، خدا را دیدم
نور عشق آمد و آتش به دل و جانم زد
شور شعر آمد و دیوانه صفت جوشیدم
قطرهای بودم و دریا به نجاتم آمد
عاقبت از ل*ب شیرین خدا بو*سیدم
نفسی از ته دل آمد و آرامش داد
توی دستان خدا سبز شدم؛ روییدم
به دلم نور خدا خورد و غم از یادم رفت
تا غبار از دل من رفت، خودم تابیدم
حال من حال خوشی بود و خدا میداند
لذتی را که از آن ثانیهها میچیدم
من که بد مستی گیلاس خدا را دیدم
هر که را زخم زده بر دل من، بخشیدم
آه! آغو*ش خدا امنترین آغو*ش است
او خودش خواست و من راز مگو را دیدم
#حمید_حسینی
99/8/5
شاعر: حمید حسینی
ژانر: عاشقانه
سبک غزل و دوبیتی، ربایی، چهارپایه، شعر نو
مقدمه
دیشب از بغض، به تنگ آمده و باریدم
گونهام تر شد و در اشک، خدا را دیدم
نور عشق آمد و آتش به دل و جانم زد
شور شعر آمد و دیوانه صفت جوشیدم
قطرهای بودم و دریا به نجاتم آمد
عاقبت از ل*ب شیرین خدا بو*سیدم
نفسی از ته دل آمد و آرامش داد
توی دستان خدا سبز شدم؛ روییدم
به دلم نور خدا خورد و غم از یادم رفت
تا غبار از دل من رفت، خودم تابیدم
حال من حال خوشی بود و خدا میداند
لذتی را که از آن ثانیهها میچیدم
من که بد مستی گیلاس خدا را دیدم
هر که را زخم زده بر دل من، بخشیدم
آه! آغو*ش خدا امنترین آغو*ش است
او خودش خواست و من راز مگو را دیدم
#حمید_حسینی
99/8/5
آخرین ویرایش توسط مدیر: