اتمام یافته دلنوشته کافه‌گرد عاشق | فرشته باباخانی کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
2dfd07_24Negar-1720360493167.png

بسم الله النور
نام دلنوشته : کافه گرد عاشق
ژانر :عاشقانه، تراژدی
نویسنده : فرشته باباخانی
ویراستار: @Atryssa.RA

ساعت شش عصر است
آرام و قدم زنان
به سوی کافه می روم.
همان کافه همیشگی،
کافه تریا!
در پس کوچه های عاشقی
گوشه‌ای دنج
درست کنار پنجره
منتظرت می‌مانم.
می‌خواهم
هنگامی که آمدی
در فنجان چای‌ات شعر بریزم،
قند پهلویش هم
عطر خوشِ عشق
افسوس اما
تو نیامدی
و سهم من شد
یک صندلی خالی
همراه با یک فنجان اضافه
سکوت سرد... .
کافه چی زودتر بیا
جز یک فنجان داغِ امید
دیگر چیزی نمی‌خواهم!



مشاهده فایل‌پیوست 26515
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 23337
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.


قوانین تایپ دلنوشته در انجمن کافه نویسندگان


شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای دلنوشته

پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ برای دلنوشته



همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی


اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه



13422_ad05f9f7e9b0261da9d2dad1014c7c49.gif



کادر مدیریت ادبیات انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من هم مانند بقیه آرزو داشتم،
تنها آرزوی من تو بودی!

همه جای این کره خاکی که می‌رفتم رد پای تو به سادگی پیدا می‌شد.
در چتر خیالم شبانه روز با تو زندگی می‌کردم
و حالا ندارمت، نبودنت در قلبم بی نهایت درد می‌کند.
بغض‌هایم در بطن خفه می‌شوند؛
پنجره ها را باز می‌کنم تا کمی اکسیژن به مشامم برسد
و فنجان قهوه‌ام را مزه‌مزه می‌کنم.
چه تلخ است
طعم گس نبودنت!
این عطر پاییز لعنتی هم، جای خالیت را به رخم می‌کشد
و شرمگینم می‌کند.
کاش بودی و مرا در آغو*ش خود پناه می‌دادی
اما نه!
من یک عاشق بی خانمانم؛
عاشقی که دلش بدجور برایت تنگ شده!
برای دست هایت، چشم هایت و هرم نفس هایت!
پاییز دلبرم تو ادامه بده به دلبری کردنت

زیرا عشق مورد نظر در دسترس نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین