بامزه ترین خاطره زندگی تون؟

خب برسیم به یه تاپیک جذاب! بامزه ترین خاطره زندگی تون رو اینجا بنویسین?❤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رفته بودیم با این سرکار خانم @کتایون99 عطا کوه لاهیجان اونم با اکیپ! زد و رسید به مسابقه طنابکشی تعداد اونوری ها سر طناب کشی بسی ناجوانمردانه زیاد بود هیچی ديگه زمینم حسابی گلی بود کتایون که وسط بود لیز خورد با کله رفت تو گل هیچی ديگه همه ی ما هم یکی یکی افتادیم رو هم ديگه بعد این کفرش گرفت رفت تو گروه مقابل طناب رو که میکشید جیغ میزد میگفت بکشیییییین با وجود تموم بکشین گفتن هاش اینبار اونوری ها باختن دوباره خودش افتاد تو گل?????
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: هیوم
جانم برایتان بگوید یک بار با رفیق عزیز به مناسبت یک ماجرا رفتیم بیرون شیرینی بخوریم!
آقا ما شیرینی رو گرفتیم... اون جایی هم که همیشه می‌رفتیم بسته بود و بارون هم نم نم داشت میومد.
من که دیگه خنده‌ام بند نمیومد... دوستم هم حرصش گرفته، هی به من نگاه می‌کرد می‌گفت الان این شیرینی رو کجا بخوریم!
دیدیم حیفه شیرینی رو بندازیم بره، خدا ما رو ببخشه دیگه تو راه رسیدن به خونه شیرینی رو می‌خوردیم...
(من که خنده‌ام گرفته بود. بنده خدا دوستم حرص می‌خورد)

(یدونه شیرینی می‌خوردیم، صد بار طلب آمرزش می‌کردیم... نگم براتون)?


یکی از بی‌مزه‌ترین خاطره‌هامون بوداما جالب بود..
( ..... من رو شطرنجی کنید)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: هیوم
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,007
پسندها
پسندها
5,375
امتیازها
امتیازها
453
سکه
110
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین