طنز |تاپیک جامع مطالب طنز|

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع PerS!aN
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
زنگ زدم به یارو گفتم این ماشینی که آگهی کردین تمیزه؟ گفت آره. دیگه هیچی بلد نبودم گفتم پیش همه عزیزه؟؟ :)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بیایید واقع بین باشیم همه مون اعتقاد داشتیم به موجود خوفناک زیر تخته و اگه پامون از پتو بیرون باشه از مچ پا میگیره و میکشه تو یه دنیای دیگه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شبی که تصمیم گرفتم تاصبح بیدار بمونم درس بخونم ...به کتاب نگاه کردم و بیهوش از ساعت 9 خوابیدم -_-

و شب هم که تصمیم گرفتم به گوشی فقط یه نگاه کنم و بخوابم مثل جغد تا خود صبح بیدارم ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه جوری خیابونا شلوغه انگار واقعا
واکسن کرونا تولد شده و به ما نگفتن ·__·
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هربچه ای رو میبینم یه گوشی مدل بالا تو دستش داره ..
و اینجوری که پیش میره فک کنم در آینده ای نزدیک برای سیسمونی بچه گوشی آیفون بگیرن ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رو مبل نشسته بودم داشتم کلیپ میدیدم میخندیدم یه دفعه بابام گفت باز چیکار میکنی عین دیوونه ها میخندی یعنی تصورشون از من همینه که میخندم شبیه دیوونه ها میشم
قضاوت با شما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بابای من فقط رو دیر خونه اومدن حساسه زنگ زده میگه کجایی
میگم داشتم از بانک دزدی میکردم پلیس افتاده دنبالم
میگه باشه فقط دیر نیای
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Essence
ژل ضد عفونی کننده هم شده مثل آدامس.
هرجا در میاری همه دستاشونو میارن جلو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Essence
نوه ی خالم سه سالشه ...
بعد هرکسی رو میبینه بهش میگه مامان ....
ولی به دختر خالم که مامانشه میگه زنداییی .....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Essence
اگه فقط یچیز باشه که کل بچه های سرزمینم از هر قوم و نژادی با هر اصلاتی با هر جور خانواده ای بهش اعتقاد داشته باشن اون چیز اینه که سوپ غذا نیست بخخخخداااااا نیست پیش غذا هم حساب نمیاد حتی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Essence
عقب
بالا پایین