به من گفتی تا که دل دریا کن، بند گیسو وا کن
سایهها با رویا، بوی گلها
که بوی گل، ناله مرغ شب، تشنگیها بر ل*ب
پنجهها در گیسو، عطر شب بو
بزن غلتی اطلسیها را، برگ افرا در باغ رویاها
بلبلی میخواند، سایهای میماند، مس*ت و تنها ...
نگاه تو، شکوهی آه تو، هرم دستان تو
گرمی جان تو، با نفسها
به من گفتی تا که دل دریا کن، بند گیسو وا کن
ابر بارانزا شب، بوی دریا
به ساحلها، موج بیتابی را
در قدمهای پا، در وصال رویا
گردش ماهیها، بوسه ماه ...