تاریخ وفرهنگ ╎ فَرهنگِ لَـق ╎

- صدات خیلی خوبه. اگه بی‌ناموس بودم کمکت می‌کردم تو اینستا بخونی معروف شی.

(داداشم خطاب به من)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- زن باید مثلِ جوجه باشه ، هی بگیری هی بمیره

( داداشم توی جمع )
+ اوه ... من اصلاً نفهمیدمش؛ داشتم تایپ می‌کردم متوجه شدم منظورشو :|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- اشکالی نداره اینجا علف و سبزه زیاد هست می‌تونی خودتو سیر کنی.

(دخترداییم خطاب به من که گیاهخوارم توی باغ، وقتی که ناهار جوجه‌ست)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- کتاباتون رو ببندین، من راستش رو بگم؛ بعد شما برید دروغش رو بخونید.

[دبیر تاریخ خطاب به دانش‌آموزان]

(پسندیدمش:*)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
-اون دختری که رفته بود استادیوم، حکم حبس براش بریده بودن...
- خب...
-مُرد!
- همون بهتر که مرد... دختر با صورت سوخته می‌خواد زنده بمونه چیکار؟

[دورهمی مثلا دوستانه]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- جدی دخترعموت رتبه‌ش دورقمی شد؟
+ آره دیگه، زشتن می‌شینن خونه درس می‌خونن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- کاش یه ماهی همینطور مریض بمونی بلکه یکم لاغر شی.

(مامانم خطاب به من که چند روزه بدحالم و بی‌اشتهام)
+ یه مدت پست نذاشتم اینجا **
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
- درار بابا ماسکتو. واسه مرد اُفت داره.

(پسرخاله‌م خطاب به من وقتی می‌خواستیم با هم بریم بیرون.)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
+ من میز تحریر هم می‌خوام
- خونه شوهر جای درس خوندن نیست. میز آرایش ببر یکم به ریخت و قیافه‌ت برس که نگهت دارن.

(مکالمه من و مامانم سرِ خرید جهیزیه)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
+ کلی کتکم زده!
- عیب نداره. کتکِ شوهر گله. اگه به حرفش گوش می‌دادی نمی‌خوردی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Sad
واکنش‌ها[ی پسندها]: Neko
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین