`°•°` قیلی‌ویلی‌ترین لحظه‌های رمان‌ها `°•°`

بسمه تعالی

از اونجایی که تاپیک قبلی خیلی صدا کرد و انگار خیلیا فرصت کردن دق دلشون رو خالی کنن ؛))
گفتم شاید بد نباشه اون طرف ماجرا رو هم نگاه کنیم
و لحظه‌های خوب توی رمان‌ها رو که باهاشون یه نفس راحت می‌کشیم، بگیم ~
اسپم ندیم ؛

MrC ;-)

پوکرکننده ترین مطالب رمانها
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی که یکی از طرفین رابـطه، به یه دلیلی نسبت به پارتنرش سرد میشه و طرف به چیزخوری می‌افته که تو رو جان جدت بیا و مثل سابق باش. دلم خنک میشه ینی ~
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دختره قهر کرده بود. پسره هم دختره رو دوست داشت ولی فکر میکرد که اون، یکی دیگه رو دوست داره |: بعد رفیق پسره اومد بهش گفت "چرا سرش داد زدی؟ این دختره خودتو میخواد!"

عررررر. حالا میدونم خیلی اوضاع تعریف کردنم خیطه ولی خیلی خوب بوددد T-T
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی ک کارکترا هنوز بهم اون جملهء سحرآمیز «دوستت دارم» رو نگفتن، ولی ته دلشون میدونن همدیگه رو دوست دارن ♡...♡
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من قسمت‌های غیرت‌بازی و کتک‌کاری رو اصلا دوست ندارما؛ ولی اونجا ک نویسنده توصیف میکنه:
"با نگاه عصبیش غرید: چه زری زدی؟!!"

اوه مای گودنس ؛))) مامانم اینااا ؛))) نمیدونم چرا اینجا رو دوست دارم ^))
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجا ک تو رمانای جنایی با خودت میگی "مطمئنم قاتل اینه!"
و دو صفحه بعد طرف کشته میشه و میفهمی قاتل هنوز یکی دیگه ست و تو اینقدر ابلهی ک قرار نیست هیچوقت مثل آدم حدس بزنی =|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی ک ی کارکترو انقدر دوست داری ک خارج از رمان هم باهاش حرف میزنی =|

+ Mirror mirror ✋
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجا که با دوستت داری یه رمانو میخونی و سر هر یک صفحه ای که خوندید، سه ساعت و نیم نقد میکنید ?✌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی که یه شخصیت اینقـــــــدر جذابه که خندیدنش و گریه کردنش و عصبانیتش و ناراحتیش و شادیش و بیشعوریش هم برات جذابن T---T
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از اول رمان قشنگ معلومه کی به کی میرسه اما
اون لحظه ای که میبینی در اشتباهی و اون دو نفر به هم نمی رسند
کلا لحظه خفنیه :eyepop:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین