`°•°` قیلی‌ویلی‌ترین لحظه‌های رمان‌ها `°•°`

تنها آرامشی که سریکی از رمانها حس کردم، سر رمان اسطوره بود.
شاید خبیث باشم، ولی خوشم اومد که شاداب و دانیار برای هم بودن..
بین خودمون بمونه.
(کلا لحظه‌ی ازدواج دیاکو میخواستم سر به تنش نباشه)
عع..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دقیقا همون جایی که دختره میخواد از پله ها پرت شه پایین یه ژِنتلمن میاد نژاتش میده :sisi3: :dance1:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه قسمت از رمان خودم می‌خوام اسپویل کنم براتون??
توی رمان تمنای عشق، یه قسمت از رمان عرفان و سایه باهم دعوا می‌کنند. وسط دعواشون خودم موقع نوشتن قند توی دلم آب شد
@Neko
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
لحظه‌ایه که شخصیت دختر یه بلای بزرگی مثل تصادف و تیر خوردن اونم جلوی کسی که دوسش داره:/
لامذهب خیلی تکراریه هربار که می‌خونم دیگه واکنشی ندارم :yawn:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تنها آرامشی که سریکی از رمانها حس کردم، سر رمان اسطوره بود.
شاید خبیث باشم، ولی خوشم اومد که شاداب و دانیار برای هم بودن..
بین خودمون بمونه.
(کلا لحظه‌ی ازدواج دیاکو میخواستم سر به تنش نباشه)
عع..
هر چی از رمان اسطوره بگم کمههه
بیشتر جاها پابه پای شاداب گریه کردم
واییی عاشق اون قسمت هایی م که دانیار و دایش با هم حرف میزدن
 
آخرین ویرایش:
من کلا قسمتای احساسی رمانا رو دوست دارم توی رمان افسونگر اونجایی که افسون از شدت فشارای عصبی که خونواده ش سرش اوردن افسرده میشه و حرف نمیزنه و دنیل میبرتش یه جایی که بتونه فریاد بزنه و خودش رو تخلیه روحی کنه خعلی بغضم گرفت و دوست داشتم؛-؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی که تو رمان تب، صدف به البرز و پارسا گفت دیگه نمیخواد کاری کنید البرز تبرئه میشه...وای اونجا البرز خیلی جیگررررررر بود...وای از اون قسمت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

هیوم

کاربر فعال
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
918
پسندها
پسندها
2,828
امتیازها
امتیازها
233
میتونم بگم... تنها سه تا رمان به غیر از لوسیفر..
تو ذهنم موندن..
و به غیر از لحظات حساس...

همیشه قیلی ویلی بودن برام..
در این حد دلچسب??
#دوئل دل
#اسطوره
#آن نیمه‌ی دیگر
#لوسیفر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین