اتمام یافته رمان کوتاه خلسه شکار | شکارچی کاربر انجمن کافه نویسندگان

نظرتون راجب داستان؟

  • خوب بود

  • عالی بود

  • خوشمان امد

  • به به


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
به نام آفریدگار قلم...
مشاهده فایل‌پیوست 46650
نام رمان: خلسه شکار
نام نویسنده: نسترن دهقانی
ژانر: جنایی، معمایی
ناظر: @KaTaYun
ویراستار: @Jacklin , @MobiNa

خلاصه:
آواز چکمه‌هایش بر طلسم خاموشی شب طنین می‌اندازد و بوی شکار از کنار گوش‌هایش چون بادی می‌وزد. خنجری که لابه‌لای انگشتانش جاگرفته و چشمانی که عمیق در پی شکار می‌چرخد. عشق بی‌فرجامی که از ارتفاع چشمانش به پست‌ترین نقطه قلبش سقوط می‌کند و اینجا نقطه‌ی آغاز نفرتی‌ست که از عشق نا‌سنجیده دختر بر قلب شکارچی رخنه کرده است.
و در اختتام ‌این سرگرمی تمسخر‌‌وار مردی‌ست که در دل شب به دنبال شکار نوک خنجرش را لم*س می‌کند. اینجا فقط ترس حکومت می‌کند، ترس از شکارچی!

پ.ن: این رمان مقدمه‌ی جنایتی‌ست که بدست شکارچی آغاز شده و پس از پایان این جلد رمان اصلی استارت خواهد خورد. همچنین جلد دوم این اثر «اپیزود آخر» می‌باشد.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 32807
‌‌‌به نام خدا‌‌

نویسنده‌ی عزیز، با تشکر از انتخاب انجمن کافه نویسندگان جهت انتشار ذوق و نبوغ خود، خواهشمندیم پیش از شروع به کار قوانین زیر را مطالعه کرده و تمام آنها را به کار ببندید.‌


با تشکر از شما

|مدیریت تالار رمان|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مقدمه:
کلید را در جمجمه ام بچرخان و داخل شو!
به آغو*ش اعصابم بیا!
در تاریکی سرم بنشین، اتاق را بگرد
و هرچه را که سال‌هاست پنهان کرده‌ام، از دهانم بیرون بریز...
پرده را کنار بزن، چشم‌ها را بشکن و
متن را در نقطه‌ای که اسیر شده آزاد بکن...

گروس عبدالملکیان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین