AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #1 •نوشتهبود: |به لبخندت ادامه بده ؛ یه روز زندگی از ناراحت کردنت خسته میشه : )?️?| آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #2 [ اونجا که شاملو میگه : هر چه بیشتر میبینمت ، احتیاجم به دیدنت... بیشتر میشود^‿^?] آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #3 • و تو خندیدی و من ! • فهمیدم ؛ • زندگی روی ِ خوشی هم داردˇ◡ˇ?? آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #4 •|آدمها میایستند کنار پنجره و خیابان را نگاه میکنند ولی تو یکجوری هستی که وقتی کنار پنجره میایستی، خیابان چشم از تو برنمیدارد. آدمهایش به هم میخورند و ماشینها راهشان را گم میکنند. طاقتمان را تمام کردهای،بفهم! ˇ◡ˇ|• آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
•|آدمها میایستند کنار پنجره و خیابان را نگاه میکنند ولی تو یکجوری هستی که وقتی کنار پنجره میایستی، خیابان چشم از تو برنمیدارد. آدمهایش به هم میخورند و ماشینها راهشان را گم میکنند. طاقتمان را تمام کردهای،بفهم! ˇ◡ˇ|•
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #5 | یه رفیقی داشتم ، | اسم ِ عشقش رو تو گوشیش ، | « امانت » سیو کرده بود ؛ | می گفت : | هر بار که زنگ میزنه ،یادم میاد .. | این امانت رو دست ِ من سپردن ! | حرفش خیلی قشنگ بودˇ◡ˇ??! آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
| یه رفیقی داشتم ، | اسم ِ عشقش رو تو گوشیش ، | « امانت » سیو کرده بود ؛ | می گفت : | هر بار که زنگ میزنه ،یادم میاد .. | این امانت رو دست ِ من سپردن ! | حرفش خیلی قشنگ بودˇ◡ˇ??!
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #6 •چه قشنگ میگه، خانم ِسیمینبهبهانی: ‹من اگر مرد بودم؛ دست زنی را می گرفتم، پا به پایش فصلها را قدم می زدم و برایش از عشق و دلدادگی می گفتم تا لااقل یک دختر در دنیا از هیچ چیز نترسد.??? آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
•چه قشنگ میگه، خانم ِسیمینبهبهانی: ‹من اگر مرد بودم؛ دست زنی را می گرفتم، پا به پایش فصلها را قدم می زدم و برایش از عشق و دلدادگی می گفتم تا لااقل یک دختر در دنیا از هیچ چیز نترسد.???
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #7 ‹ و همه یِ چشم های که تو را ، می بینند ! ای کاش چشم های ِ من بودند : )?️› آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #8 •[ تکلیف ِ مرا روشن کن ؛ یا دوستم داشته باش ... یا همین که گفتم •◡•??]• آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #9 | بهترین ب*غلها ، بالهایی هستند که به موقع نگهات دارن! دقیقاً همون زمانی که داری از هم میپاشی : C??| آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
| بهترین ب*غلها ، بالهایی هستند که به موقع نگهات دارن! دقیقاً همون زمانی که داری از هم میپاشی : C??|
AYDAW کاربر حــامی کاربر انجمن نوشتهها نوشتهها 1,789 پسندها پسندها 7,484 امتیازها امتیازها 338 سکه 16 1/17/24 #10 • اگر با من ازدواج کنی ! • چون انگشتام ظریفه ... • حلقهی کوچیك تر بر میدارم ، • ارزون در میاد ! • حالا دیگه خودت میدونیا • ولی منو از دست ندهˇ◡ˇ??! آخرین ویرایش توسط مدیر: 1/17/24
• اگر با من ازدواج کنی ! • چون انگشتام ظریفه ... • حلقهی کوچیك تر بر میدارم ، • ارزون در میاد ! • حالا دیگه خودت میدونیا • ولی منو از دست ندهˇ◡ˇ??!