با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
¸¸.•:•.¸¸.*.¸¸.•:•.¸¸
گامهايت، طنين شکفتن را جاری ساخت و دستهايت، چه روشن، تاريکی*ام را دور کرد.
تو آن صداقت محض هستی
که با تک تک نفسهايت، خشکترين دشتها را به سيرابترين بيشه*ها تبدیل کرد
نگاه آسمانی*ات ابرها در خود داشت
و من با اندکی درنگ ، زير قطره* قطره باران محبتت، نهری شدم جاری به سوی...
سلام
در اين تاپيك نوشته هاي عاشقانه با موضوع عشق قرار ميگيرد
?
عشق یعنی...! عشق یعنی مس*تی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده با چشمان تر عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی درجهان رسوا شدن عشق یعنی سست و
بی پروا شدن عشق یعنی سوختن...
چقدر من
دیدنت را دوست دارم.
در خواب
در غروب
در همیشهی هر جا،
هر جایی که بتوان تو را دید،
صدا کرد و از انعکاس نامت کیف کرد
چه قدر من دیدن تو را دوست دارم....
??
Lidiya
موضوع
دلنوشتهعاشقانهعاشقانههای کوتاه
ماه شب تارمی
متن زیبای عاشقانه
دلم فقط تو را می خواهد
شب های با تو بودن را
مهتاب را
و ستاره ها را
با تو می خواهم
آن قدر ستاره بچینم
که میان ستاره هایم، پنهانت کنم
تا تو هیچ وقت از کنارم نروی...
#تو جهانِ کوچَک مَن
Lidiya
موضوع
تو جهان کوچک من
دلنوشته احساسی
دلنوشتهعاشقانه
متن احساسی و عاشقانه
متن زیبا
متون و دلنوشته احساسی
•بسم الله•
نام دلنوشته: اگر نمیخواستی مرا
نام نویسنده: کیاناز تربتی نژاد
ژانر: عاشقانه
ناظر : @MRyWM
سطح : اختصاصی
مقدمه:
اگر نمیخواستی مرا، پس چرا دیگر دنبالهی وجودم را در دست داری؟ مدتهاست مرا نمیخواهی اما کاری میکنی که به دشواری بخواهمت. کاری میکنی که نگاهت کنم؛ شاید دوست داری...
پرسید: منطقی هستی یا احساسی؟ سرم را بالا گرفتم. آب دهانم را قورت دادم. گلویم را صاف کردم و با غرور عجیبی گفتم: احساسی.
همین شد که خداحافظی کرد و مثل تمام آدم های گمراهی که دیده بودم، چمدان مشکلاتش را در دست گرفت و به دنبال یک آدم منطقی رفت، تا بتواند برای هر سوال دو دو تایی که در زندگی آینده اش...
به نام او به یاد او در پناه او
دلنوشته: هم پیمان
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
دلنویس: نگین بای
مقدمه:
شکوه چشمانت را از خدا عاریه گرفتهام، که زیبایی از رخسار پرمایه تو میتپد. دگر تا ابدیت، حمایل هدیهای خواهم بود که برای این قلب، دلاویز و فرخنده است.
با هم، پیمانی بستهایم که در آستانهی این...
انجمت کافه نویسندگان
انجمن نویسندگی
دلنوشته اجتماعی
دلنوشته در حال تایپ
دلنوشتهعاشقانهدلنوشته هم پیمان
دلنوشته هم پیمان از نگین بای
دلنوشتههای نگین بای
نگین بای