متن | انجمن کافه نویسندگان

[Vida.]

استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود.

​

 

[Vida.]

نمی توان از همساز با طبیعت بودن یک اصل اخلاقی برای خود ساخت. زیرا طبیعت بی رحم است و اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد .

​

 

[Vida.]

فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین.

​

 

[Vida.]

حقیقت مانند دریا است که چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد.

​

 

[Vida.]

شاعری را می شناسم که مانند بسیاری از کسان دیگر، جذابیت کمبودها و ضعفهایش نسبت به کارهایی که تمام می کند و به کمال می رساند بیشتر است.

​

 

[Vida.]

خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز.

​

 

[Vida.]

خیر نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند.

​

 

[Vida.]

هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم.

​

 

[Vida.]

چه کسی را بد می دانی؟ آن کس که همیشه می خواهد دیگران را شرمسار می سازد.

​

 

[Vida.]

ما باید بتوانیم نشانه‌ها را حتی در دوردست‌ها ببینیم و دریابیم.​