متن | انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نگارا، از وصال خویش ما را شادمان گردان
اگر چه منصب وصل تو بیش از حد ما باشد
“اوحدی”​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاد باش
نه یک روز ‌‌که همیشه …
بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان بپیچد
که پشیمان شوند
آنان که بر سر غمگین کردنت
شرط بسته اند …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آدم های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
آدم های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بیند​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافل گیر کند درست مانند آغاز​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه چیز را فروختم جز آن صندلی
که جای تو بود
پیش خود گفتم :
شاید آن روز که برگشتی
خسته باشی …​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی مردم از کسی تعریف می کنند
کمتر کسی باور می کند
ولی وقتی که از کسی بدگویی می کنند
همه باورشان می شود​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ﺻﺪﺍﻗﺖ، ﯾﮏ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺍﺳﺖ
ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در هر چیز
می توان عشق را حس کرد
وقتی دریا ماهی را در آغو*ش می گیرد،
زمین جوانه های کوچک را می بوسد،
و برگ های بلند ذرت، دانه دانه محبت را ب*غل می کنند!
در هر چیز…
می توان عشق را حس کرد و “خدا” را!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
می دانی بهترین چیز در این دنیا چیست؟
همسر تو بودن​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو بهترین سال هایِ زندگی مون؛
منتظرِ اومدن بهترین سال هایِ زندگی مون هستیم !​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین