احادیث [ احادیث حضرت موسی (ع) ]

ناجى مُوسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : يارَبِّ أرِنى دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ وَاُمَّتِهِ. قالَ: يا مُوسى اِنَّكَ لَنْ تُطيقَ ذلِكَ، وَ لكِن اُريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ وَ عَلى جَميعِ خَلقى... فَكَشَفَ لَهُ عَن مَلَكُوتِ السَّماءِ، فَنَظَرَ اِلى مَنزِلِهِ كادَتْ تَتْلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها وَ قُربِها مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ. قالَ: يارَبِّ بِماذا بَلَّغتَهُ اِلى هذِهِ الكَرامَةِ ؟ قالَ: بِخُلقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم، وَ هُوَ الايثارُ. يامُوسى لايَأْتينى أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتاً مِن عُمرٍ اِلاّ استَحيَيتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بَوَّأتُهُ مِن جَنَّتى حَيثُ يَشاءُ. حديث
حضرت موسى كليم عرض كرد: بار پروردگارا! درجات محمد و امت او را به من بنماى. فرمود: اى موسى! تو تاب و تحمل آن راندارى، اما يكى از منزلتهاى ارجمند و والاى اورا كه بدان سبب وى را بر تو و همه آفريدگانم برترى داده ام، نشانت مى دهم ... آن گاه ملكوت آسمان را بر موسى عليه السلام آشكار ساخت؛ پس موسى عليه السلام منزلتى را ديد كه از پرتوهاى آن و نزديكيش به خدا نزديك بود قالب تهى كند. عرض كرد: خدايا به چه سبب اورا به اين بزرگوارى رساندى ؟ فـرمـود: به سبب خصلتى كه از ميان بندگانم او را ويژه گردانيدم وآن «ايثار» است. اى موسى! هيچ يك از بندگانم كه زمانى از عمر خود را به ايثار گذرانده باشد، بر من وارد نشود، مگر آنكه از حسابرسى او شرم كنم ودر هرجاى از بهشتم كه خواهد او را جاى دهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رُوِىَ أنَّ مُوسى عليه السلام قالَ: يارَبِّ دُلَّنى عَلى عَمَلٍ إذا أنَا عَمِلتُهُ نِلْتُ بِهِ رِضاكَ. فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: يَابْنَ عِمرانَ! إنَّ رِضاىَ فى كُرهِكَ وَلَن تُطيقَ ذلِكَ... فخرَّ مُوسى ساجِداً باكِياً فَقالَ: يارَبِّ خَصَصْتَنى بِالكَلامِ وَلَم تَكَلَّمْ بَشَراً قَبلى وَلَمْ تَدُلَّنى عَلى عَمَلٍ أنالُ بِهِ رِضاكَ! فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: إنَّ رِضاىَ فى رِضاكَ بِقَضائى. حديث
روايت شده است كه حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: بار پروردگارا! مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را به جاى آورم، رضايت تورا به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرمود كه: اى پسر عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت آن را ندارى... موسى گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد: پروردگارا! تو مرا به سخن گفتن با خودت مفتخر نمودى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى، اما اكنون مرا به كارى كه به سبب آن به رضاى تو برسم راهنمايى نمى كنى؟! پس خداوند به او وحى فرمود: همانا خشنودى من در خرسندى تو به قضاى من است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فى قِصَّةِ مُوسى وَ شُعَيبٍ عليهماالسلام: فَلَمّا دَخَلَ عَلى شُعَيبٍ إذْ هُوَ بِالعِشاءِ مُهَيّأٌ، فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام: إجلِسْ يا شابُّ فَتَعَشَّ، فَقالَ لَهُ مُوسى عليه السلام: أعُوذُ بِاللّه ِ. قالَ شُعَيبٌ عليه السلام: وَ لِـمَ ذالِكَ ؟ ألَستَ بِجائِعٍ؟ فَقالَ عليه السلام: بَلى وَ لكِن أخافُ أنْ يَكُونَ هذا عِوَضاً لِما سَقَيتُ لَهُما، وَ أنَا مِن أهلِ بَيتٍ لا نَبيعُ شَيئاً مِنْ عَمَلِ الاخِرَةِ بِمِلْىِ ء الأرضِ ذَهَباً. فَقالَ لَهُ شُعَيبٌ عليه السلام: لا وَ اللّه ِ يا شابُّ، وَ لكِنَّها عادَتى وَ عادَةُ آبائى: نُقرِى الضَّيفَ وَ نُطعِمُ الطَّعامَ. فَجَلَسَ مُوسى يَأكُلُ. حديث
در داستان موسى و شعيب عليهماالسلام آمده است: زمانى كه موسى عليه السلام نزد شعيب عليه السلام رفت، شعيب آماده خوردن شام بود، پس به موسى گفت: اى جوان بنشين شام بخور. موسى عليه السلام گفت: پناه به خدا. شعيب عليه السلام گفت: چرا؟ مگر گرسنه نيستى؟ موسى عليه السلام گفت: چرا اما مى ترسم اين پاداش آب كشيدن ازچاه براى آن دو (دختران شعيب) باشد. من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پر از طلا شود، چيزى از كار آخرت را به آن نمى فروشيم. شعيب عليه السلام گفت: اى جوان به خدا اين پاداش آن كار تو نيست، بلكه ميهمان نوازى عادت و رسم من و پدران من است. در اين هنگام موسى عليه السلام نشست و شام خورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قالَ مُوسى عليه السلام: يا رَبِّ، مَن أهلُكَ الَّذينَ تُظِلُّهُمْ فى ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّكَ؟ فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ: ... وَ الَّذينَ يَغْضِبُونَ لِمَحارِمى إذَا استُحِلَّتْ مِثلَ النَّمِرِ إذا جُرِحَ. حديث
حضرت موسى عليه السلام عرضه داشت : پروردگارا! كسان تو كيانند كه در روزى كه جز سايه تو سايه اى نيست، آنها رادر سايه عرش خود پناه مى دهى؟ خداوند به او وحى فرمود: ... كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند، مانند پلنگ زخم خورده خشمگين گردند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وَ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام: اِنَّ فيما أَوْحَى اللّه ُ اِلى مُوسى وَ أَنْزَلَ عَلَيهِ فِي التَّوراةِ: اِنّى أَنَا اللّه ُ لا اِلهَ اِلاّ أَنَا، خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الْخَيْرَ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلى يَدَىْ مَنْ اُحِبُّ، فَطُوبى لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلى يَدَيْهِ، وَ أَنَا اللّه ُ لا اِلهَ اِلاّ أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ وَ خَلَقْتُ الشَرَّ وَ أَجْرَيْتُهُ عَلى يَدَىْ مَنْ اُريدُهُ، فَوَيْلٌ لِمَنْ أَجْرَيْتُهُ عَلى يَدَيْهِ. حديث
امام صادق عليه السلام فرمود: از جمله آنچه خداوند به موسى عليه السلام وحى فرمود و در تورات بر او نازل كرد، چنين بود: همانا منم خداوند ، هيچ معبودى جز من نيست. مردم را آفريدم و خير و نيكى را هم آفريدم و آن را بر دستان كسى جارى ساختم كه دوست مى دارم، خوشا به حال آنكه خير را بر دستان او جارى ساختم. منم خداوند، معبودى جز من نيست. مردم را آفريدم و شرّ را آفريدم و آن را بردستانِ هر كه بخواهم جارى مى كنم. پس واى بر آنكه بدى را بر دستان او جارى سازم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عَن أَبى عَبدِاللّه عليه السلام قالَ: أَوْحَى اللّه ُ تَعالى اِلى مُوسى: يا مُوسى! لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكرى عَلى كُلِّ حالٍ، فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلُوبَ. حديث
امام صادق عليه السلام فرمود: خداى متعال به حضرت موسى عليه السلاموحى فرمود: اى موسى! به خاطر ثروت زياد، خوشحال مشو و در هيـچ حــالى يـاد مــرا وامــگـذار، همانا ثروت زياد ، گناهان را از ياد انسان مى برد و ترك ياد خدا سنگدلى و قساوت قلب مى آورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وَ قالَ اللّه ُ تَعالى لِمُوسى عليه السلام: يا مُوسى! ضَعِ الْكِبْرَ وَ دَعِ الْفَخْرَ وَ اذْكُرْ اَنَّكَ ساكِنُ الْقَبْرِ فَلْيَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الشَّهَواتِ. حديث
خداوند متعال به حضرت موسى عليه السلام فرمود: اى موسى! تكبّر و فخر را واگذار، و به ياد آور كه ساكن گور خواهى شد. اين ياد آورى، تو را از شهوات باز بدارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اَوْحَى اللّه ُ اِلى مُوسى عليه السلام: يا مُوسى! اَلْفَقيرُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلى كَفيلٌ، وَ الْمَريضُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلى طَبيبٌ، وَ الْغَريبُ مَنْ لَيْسَ لَهُ مِثْلىِ مُونِسٌ. حديث
خداوند به حضرت موسى چنين وحى كرد: فقير كسى است كه كفيل و كارسازى مثل من ندارد و بيـمار كسى است كه طبيبى ماننـد مـن نـدارد و غريب كسى است كه همدمى مثل من ندارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
كانَ فى صُحُفِ مُوسى عليه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ بالدُّنْيا، وَ عَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالنّارِ كَيْفَ يَضْحَكُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْحِسِابِ كَيْفَ يَعْمَلُ السَّيِّئاتِ. حديث
در كتاب آسمانى موسى عليه السلام سخن خداوند چنين بود: تعجب مى كنم از كسى كه يقين به مرگ دارد، چگونه در دنيا ( و بخاطر دنيا) شادمانى مى كند؟! در شگفتم از كسى كه به آتش دوزخ يقين دارد، چگونه مى خندد؟! و در تعجبم از كسى كه به حساب ، يقين دارد، چگونه گناهان را مرتكب مى شود؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
فيما ناجَى اللّه ُ بِهِ مُوسى عليه السلام اَنْ قالَ: يَابْنَ عِمْرانَ! كَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ يُحِبُّنى، فَاِذا جَنَّهُ اللَّيْلُ نامَ عَنّى. اَلَيسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوَةَ حَبيبهِ؟... حديث
در مناجات خدا با موسى عليه السلام از جمله چنين بود: دروغ مى گويد كسى كه مى پندارد مرا دوست مى دارد، اما چون تاريكى شب او را فرا مى گيرد به خواب مى رود ( و از مناجات با من غافل مى شود). مگر نه اينكه هر عاشق و دوستدارى ، خلوت با محبوب خود را دوست مى دارد؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین