☆داداش ☆

برادر جان نبودت شد عذابم
به خواب آمد خیالت در سرابم
نمی داني چه آشی پخته تقدیر
تو لالایی بگو تا من بخوابم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی تمام نمیشوند
حضورشان گرم است
سکوتشان خالی می‌کند دل آدم را
آرامش صدایشان را کم می آوری
هر دم… هر لحظه… کم می آوریشان، دقیقا مثل برادر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برای به دل دریا زدن، نیازمند تکیه گاهی بودم و تو همیشه و هر لحظه تبدیل به تکیه گاه من بودی، مهربان برادر!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برادر بخشی جدا نشدنی از حیات خواهری‌ است که در ازل پیوند یگانگی با وی بسته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خداوند خوب می‌دانست که با آفریدن من کنار تو برادر مهربانم، پیوند زندگی را بارها شیرین‌تر و ارزشمندتر خواهد بست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوستی می‌تواند از هر درختی نشأت گرفته و در هر زمینی ریشه بدواند. دوستی من با تو برادر عزیزم از حیاط کوچک خانه پدری‌مان آغاز شد و تا ابدیت ادامه خواهد داشت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برادر مهربانم؛ تو خواهری داری که همیشه و هر لحظه به یادت بوده و با امید و دلگرمی تو به طوفان‌های زندگی می‌تازد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برادر به سان پدر می‌ماند و به همان اندازه مهربان، گرم و دوست داشتنی‌ است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش می‌شد دوباره مثل سال‌های کودکی، بادبادک‌هایمان را باز کرده و تا قلب آسمان‌ها شادمانه پروازشان می‌دادیم. برادر، هم‌بازی و یار و یاور همیشگی ام!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
این رشته محبتی که از سمت چپ قلب من تا همان نقطه در پیکر تو کشیده شده است؛ رشته‌ای ناگسستنی‌ست که تنها پیوند خواهر و برادری را شایسته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین