?دل‌بسته?

موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست
بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع میکنیم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کرم دندانهایم را خورد …
از بس در قاب زندگی گفتم : سیب !
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چند سال بعد لطفا...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یک افسانه‌ قدیمی می‌گه وقتی انسانی روی زمین می‌میره و کسی نیست برای گریستنش، یک انسان دیگر تعیین می‌شه برای غمگین شدن؛ برای همین هست گاهی که گاهی دل‌مون بی‌دلیل از زندگی می‌گیره...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تلخ میگذرد این روزها !
که قرار است از تو …
که آرام جانمی برای دلم یک رهگذر معمولی بسازم…!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــه ی تــو را میگیـــرد،
امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر…
فقـــط بگــــو : کــــودکـــ استـــ، نـِـمی فهمــد…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی از خیال من گذر می کنی …
بعد اشک می شوی …
رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدت هاست …
بی آن که باشی؛
با تو زندگی کرده ام!
تلخ تر از این؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین