?دل‌بسته?

[Mahsoon]

و تو هیچگاه نخواهی فهمید که من با یاد همان دقایقی که کنار هم بودیم ، سال هایی را که بی تو گذشت زنده مانده ام ! ​

 

[Mahsoon]

میخواهم از درد بگریزم ولی درد بدون من تنها میماند ؛ که این خود درد دیگری است !

تنها تنهایی است که بی تو به من می آید …

 

[Mahsoon]

وقتی همه را شبیه او می بینی ؛ عاشق هستی
وقتی که او را شبیه همه می بینی ؛ تنها هستی !

 

[Mahsoon]

یه کم با من راه بیا ؛ تنهایی به جایی نمی رسم !​

 

[Mahsoon]

تنهایی یعنی فکر کردن به اینکه اون الان کجاست ؟​

 

[Mahsoon]

تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه راهو با هم رفتیم ، تنهایی برگشتن خیلی سخته !​

 

[Mahsoon]

چرا بودنت راست و ریست نمی شود ؟
من که تمام پازل های تنهایی ام را درست چیده ام ؟!؟!

 

[Mahsoon]

رفته ای اما رد پایت مانده ست در من
کنار تنهایی ام قدم میزند بی من …

 

[Mahsoon]

بگویید روی سنگ قبرم بنویسند :
اگر تنها نبود ، شاید اینجا قبری نبود …

 

[Mahsoon]

سرد است …
نیمکتی تنها در پارک نشسته است ، من تنها بر نیمکت و تو تنها در من …
میبینی ؟ چه در همیم و تنها ؟