محفل ادبی [تکست طوری]

[Lidiya]

وشاید بزرگ شدن همین باشد
پنهان کردن اندوه...

 

[Lidiya]

سالها طول کشید تا اینکه بفهمم.چرا ی جای کارم میلنگه،چون تصمیمات من از تصمیمات کبری یه نقطه بیشتر داره

 

[Lidiya]

از ساعت متنفرم ! این اختراع غریب بشر که مدام ، جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!

 

[Lidiya]

زندگی من تاریکه، چون خورشید زندگیم در زندگی یکی دیگه در حال تابیدنه ‌

 

[Lidiya]

همیشه تلخ ترین بی‌تفاوتی دنیا، بی‌تفاوتی آدم نسبت به احساسات خودشه...

 

[Lidiya]

نفرین به جهانی که غمش قسمت ما شد

 

[Lidiya]

ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود ؟ من که خود راضی به خلقت نبودم زور بود . من که باشم یا نباشم کار دنیا لنگ نیست . من بمانم یا بمیرم هیچ کس دلتنگ نیست

 

[Lidiya]

حافِظ کُجای کاری فالَت ، غَلط درآمد گُفتی غمَت?سرآید.... این عُمر بود سرآمَد?

 

[Lidiya]

خدایا حالو روزمو میبینی این روزا فقط مثل خودت نگاه میکنم میگذرم

 

[Lidiya]

سکوت من بوی دلخوری میده پر حرفیم بوی دلتنگی