دوست دارم | انجمن کافه نویسندگان

دوست داشتن تو

چنان حسی به من می‌دهد که

غذا به گرسنه

شعر به شاعر

و آب به کویر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنوز هم وقتی باران می‌آید

تنم را به قطرات باران می‌سپارم

می‌گویند باران رساناست

شاید دست‌های من را هم به دست‌های تو برساند…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آسمان هم که باشی

بغلت خواهم کرد

فکر گستردگی واژه نباش

همه در گوشه‌ی تنهایی من جا دارند

پر از عاشقانه‌ای تو

دیگر از خدا چه بخواهم…؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی‌ترسیدم!

نـ داشتن تو… نـ بودن تو…

نـ ماندن تو…

کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می‌سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من هنوز عاشقم، آنقدر که می‌توانم

هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد

از اول تا آخر بی وفایی‌هایت را بشمارم

و دست آخر

همه را فراموش کنم
@Gisow Aramis
منظورش چیه؟Gh56reمرض داره میشماره؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از تو

دورم…

و این داستان

در کجای انصاف آسمان

می‌گنجد؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عاشقانه‌هایم تمامی ندارد وقتی تو بهترین بهانه تپیدن قلبم هستی

در انتظار آمدنت هستم با دلی بی قرار و هزاران آرزو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زیبای من

فکر کردن به تو مرا بیدار نگه می‌دارد

رویای تو مرا به خواب می برد

و بودن با تو مرا زنده می‌کند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوست‌ ترت دارم، از هر چه دوست

ای تو به من، از خود من، خویش‌ تر

دوست‌ تر از آنکه بگویم چقدر

بیشتر از، بیشتر از، بیشتر …

@رز سیاه
 
آخرین ویرایش:
می‌شود دوست داشت و مالک نشد

می‌شود دوست داشت و به آزادی او احترام گذاشت

می‌شود دوست داشت و از بودن او شاد شد

می‌شود دوست داشت و رها کرد

می‌شود دوست داشت و با یاد او صفا کرد

می‌شود دوست داشت و دعا کرد

می‌شود دوست داشت و بدون او زندگی کرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین