دیالوگ دیالوگ های ماندگار سریال پایتخت

زن پولدار:من الان شما رو از کجا آوردم؟

نقی:از کنار خیابون!

زن پولدار:بله شما چقدر باید کنار خیابون باایستید، تا یکی شما رو ببره سر کار؟

نقی:متوجه نمی شم من!؟

زن پولدار:می بینی؟ می بینی آقا سروش! شما اگه درس نخونی آیندت میشه یکی مثله این آقا! که که از صبح تا شب وایسه کنار خیابون که شاید یکی ببرتش سره کار!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نقی:من میگم ور داریم رییس جمهور رو با اسم کوچیک صدا بزنیم! این جوری احساس صمیمیت می کنه!

هما:آخه آدم تو نامه اداری رییس جمهور رو با اسم کوچیک می نویسه؟!

ارسطو:رییس جمهور خاکیه! خاکی! خاکی! قلب شما چی می گه؟

خانوم فدوی:این حرفا رو ول کنین برین سر اصل مطلب!

ارسطو:آره اصل مطلب! اصل مطلب:مشکلات ما چیست؟!

نقی:اجازه بده! مشکلات! بنویس کلا به ما رسیدگی شود!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشته‌ها
نوشته‌ها
12,168
پسندها
پسندها
14,364
امتیازها
امتیازها
648
سکه
972
ارسطو: خانوم فدوی یه سوال دارم! خانوم فدوی!
آیا ازدواج به خاطر املاک دنیا کار خوبیست؟!
آیا ازدواج با یک مرد عنکبوتی که کارش اینه این ور و اون ور بپره کار خوبیست؟!
آیا ازدواج با یک بچه ننه! با یک مردی که عروسک بازه جلفه! کار خوبیست؟!
فحوای کلام من اینه!
خلایق هر چه لایق!
الو خانوم فدوی!
من می خواستم بگم من چی کمتر از اون آقا دارم که شما به اون متمایل شدین؟!
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟!
من دستشویی هستم! من دستشویی هستم!

آخ آخ آخ! ضبط شد!

? پایتخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین