ایستادهام تا آتشها بی من نسوزند
من که
گذرندهای
خاموشم
دستهایم دل کوچکم را پنهان کردهاند
من که
لحظهای دیگر
به ابر
تو خواهم گفت
ستارهی خفته را به کودکی خواهم داد
بر هر گور گلی خواهم افکند
و گردنم که رعشه بیاغازد
شعر خواهم نوشت
من که
گذرندهای
خاموشم