شعر راینر مالکوفاسکی |آلمانی

راینر مالکوفاسکی
اتاقی که در رویای من است
یک میز دارد، دو صندلی
و دیگر هیچ.
روی میز اما
یک رز است
و روی صندلی‌ها
نشسته‌ایم، من و تو.
روشنی پشت شیشه‌ها
کنار می‌زند تاریکی را.
تاریکی، روشنی را کنار می‌زند.


در تاریکی، می‌درخشد رز سفید برایمان،
هنگام‌که با هم حرف می‌زنیم،
تو روی یکی صندلی،
من روی آن دیگری،
میز
مابین ماست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
زمانی به تو نزدیک بودم.
آرام می‌روییدم در رگ و پی‌ات.
پلک‌هایم را می‌گذاشتم
درست زیر پلک‌های تو.
چشم می‌گشودیم با هم
و می‌دیدم:
سه قدم جلوتر،
یک صندلی حصیری،
و در آن،
مردی،
که روزنامه می‌خواند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
دیدن سرخوشی کسی
هنگام قدم‌زدن پس از بندآمدن باران.
جدیت مرد جوانی
هنگام حرف زدن از دلدارش.
قوها، درپرواز.
خواندن بی‌باکی
از مردمک چشم کسانی که
دوستشان می‌داریم.
و تاج به هر سو گسترده‌ی
تک درختی رها.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: shadab
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین