[ فرانتس کافکا ]

من پیوسته از تو گریخته ام و به اتاقم. کتاب‌هایم. دوستان دیوانه ام
و افکار مالیخولیائی ام پناه برده ام قبول دارم که کله شق بودم
اما تو هم همواره فقط در پی اثبات سه چیز بودی
اول آنکه در این ارتباط بی تقصیری
دوم آنکه من مقصرم
و سوم با بزرگواری تمام حاضری مرا ببخشی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آه اگر بدانید چه ذوقی به آدم دست میدهد که ببیند بدون اینکه تلاش کرده باشد حرفش را بخوبی میفهمند
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خودم را تا حد بی عاطفه گی محض از همه کار کشیده ام
همه را با خود دشمن کرده ام.
با هیچ کس حرف نمی زنم
مردی با چشمان سیاه و بی ترحم.

که انبوهی کت کهنه بر دوش دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

نهنــگنهنــگ عضو تأیید شده است.

نویسنده رسمی ادبیات
نویسنده رسمی ادبیات
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,675
پسندها
پسندها
6,155
امتیازها
امتیازها
338
سکه
85
تنها شادی‌ام این است که هیچ‌کس نمی‌داند کجا هستم. کاش می‌توانستم همین را تا ابد کِش بدهم؛ خیلی دلخواه‌تر از مرگ است. در کنه‌ِ وجودم خالـی و بی‌حاصلم، حتی در احساسِ شادمانی‌ام.

- نامه از فرانتس کافکا به فلیسه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کسی که زندگی را تمام و کمال درک کند، از مُردن واهمه ای ندارد!

#فرانتس_کافکا
 
همیشه از موسیقی می‌ترسیدم
چون نمی‌دانستم می‌خواهد مرا
به چه دنیایی ببرد…
فرانتس کافکا
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 4)
عقب
بالا پایین