منی برای تو

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع FAREWELL
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اگر پادشاه بودم شک نکن، صدای خنده ات را سرود ملی می‌کردم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین بار که رفتی باران می‌آمد
از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان
هنوز هم باران می‌آید
برای من نه ولی؛برای حال آسمان برگرد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امروز بعدازمدت ها ب تو فک کردم،ب باهم بودنمون..
ویهویه سوال برام ایجادشد،توهم هرچندوقت یادی از من میکنی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
انگار سالهاست که خودم را نمیشناسم
یا سالهاست خودم را گم کرده ام ...
دنبال خودم گشتم ساعت ها...روزها،سالها
در هیچ کجا من را پیدا نکردم
نمیدانم کجا هستم
سری به خاطراتم زدم
حتی رهگذری در خاطرات کهنه ذهن خودم هم نبودم
کسی در خاطرم می زیست که من نبودم
گفتم شاید مرده ام ...اما هنوز من ناشناخته ی من نفس میکشید ...هنوز زندگی میکرد
کاش کسی را پیدا میکردم که من را پیدا میکرد...
عکسی از تو را رو به رویم گرفتم ...
با لبخندت ...لبانم کشیده شد و لبخند زد
چشمهایم را بستم تو همانی بودی که در خاطرم می زیست ...
همانی که
خندیدنت مایه خندیدنم
گریه ات مانع خندیدنم
و نفس هایت معنای زندگی ام شده بود
دستت را گرفتم نگاهم کردی و از چشمانم
نظاره گر خودت شدی
حالا تصویر من در چشم تو و تصویر تو در چشم من بود
چشمانم را باز کردم
دیگر نه تو بودی و نه چشمهایت و نه دست هایت
من مانده بودم و عکست
منی که از تمامم فقط تو مانده بودی
تویی که رفته بود
و منی که نبود
شاید رفته بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چه دردی می‌کشه عاشق فقط پاییز می‌دونه؛

***

داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم

***

نگاهم کرد و لرزیدم خجالت می کشم از او
بگویید عاشقت گفته نگاه محشری داری ؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

FAREWELL

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,266
پسندها
پسندها
849
امتیازها
امتیازها
223
کاش آدم بعضی وقتا توی بزرگترین دروغ های زندگیش زندگی کنه خیلی بهتره از اینکه حقیقت ها رو بفهمه!

***
و من بعد از تو شعر خواهم کرد حرف های ناگفته را؛

***

از وقتی ط امدی، یادم رفت خود را؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین