طنز جوک های یه خطی

[SHAHIN]

انجمن کافه نویسندگان
در اینجا میتونید جوک های کوتاه
یه خطی و
متن های خنده داره خودتون رو به اشتراک بزارید.

.اسپم ممنوع.​

 

[SHAHIN]

یک سبد گل رز به تو می سپارم تا بری سر کوچه بفروشی ، هر چی پولش شد نصف نصف

 

[SHAHIN]

به یارو میگن فهمیدی زلزله اومد؟ میگه نه من روم اونور بود....

 

[SHAHIN]

چوپان دروغگو میمیره توی قبر ازش میپرسن اسمت چیه میگه دهقان فداکار

 

[SHAHIN]

یاروبعد از عمری میره مو میکاره،،،اسمش حج واجب در میاد

 

[SHAHIN]

بع یارو ميگن سفر حج خوب بود مي گه خيلي سنگ تو سرو كلم خورد ولي آخر بوسش كردم

 

[SHAHIN]

علي بيا اسفناج بخور آهن دارد علي : آخه مادر جان الان آب خوردم مي ترسم زنگ بزنم

 

[SHAHIN]

یه سیب زمینی شوهرش میمیره بند نمیندازه میشه کیوی

 

[SHAHIN]

غضنفر رستوران میزنه، رو درش می‌نویسه: وقت ناهار تعطیل است

 

[SHAHIN]

غضنفر میمیره، عکسشو نداشتند بذارن رو قبرش، تا گردن دفنش می‌کنند

 

[SHAHIN]

زن: مرد چرا کولر نمی خری ؟ به درد نمی خوره اونایی هم که دارن گذاشتن رو پشت بوم

 

[SHAHIN]

به یه نفر میگن : خوابیده آب نخور عقلت کم میشه. میگه : عقل دیگه چیه ؟ میگن : هیچی بابا آبتو بخور .

 

[SHAHIN]

پدر : بگو ببینم پسر چند تا تک آورده ای ؟ پسر با گریه جواب داد : فقط دوتا . پدر پرسید : از کدام درس ها ؟ پسر گریه اش شدید تر شد و گفت : از شفاهی و کتبی !

 

[SHAHIN]

دو تا تنبل کنار هم نشسته بودن یکی شون خمیازه می کشه اون یکی بهش میگه : قربون دستت تا دهنت بازه بچه من رو هم صدا بزن!

 

[SHAHIN]

*اولی : از ماشینی که خریدی راضی هستی ؟ دومی : خودم نه ولی مکانیک سر کوچه خیلی راضیه !

 

[SHAHIN]

*از یه خنگ می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه؟ میگه : اگه به درسش لطمه نخوره ،آره .

 

[SHAHIN]

*بیمار: آقای دکتر! این، آن دندانی نیست که می خواهم بکشم. دکتر: صبر داشته باشید جانم، کم کم به آن هم می رسیم!

 

[SHAHIN]

*دکتر پس از معاینه به بیمارش گفت: همان طور که می بینم سرفه ی شما از دیروز بهتر شده. بیمار گفت: درسته، آخه من دیشب تا صبح تمرین می کردم!

 

[SHAHIN]

*بیمار: آقای دکتر! ریش من درد می کند.
دکتر: چه خورده ای؟
بیمار:نان و یخ.
دکتر: خاک بر سرت که نه غذایت شبیه آدم هاست و نه دردت!

 

[SHAHIN]

*هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ می زدن به جزء یه دیوونه. ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟ می گه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه!