طنز جوک های یه خطی

[SHAHIN]

امروز دلم به حال انگشت وسطی پام سوخت !
طفلی خیلی مظلومه
نه مثه شست تو چشه
نه مثه اون کنار شست بلنده
نه مثه این دوتا کناری به درو دیوار می خوره
همین طور تنها
زندگیش یکنواخت
فقط زنده س
زندگی نمی کنه
انگشت وسطی پام دوستت دارم

 

[SHAHIN]

زنگ زدم به مامانم میگم :
مامان مهمون اومده چیکار کنم ؟!
میگه برو تو کمد دیواری یه جعبه هست
روش نوشته رادیو آقا جون !
مودم توی اونه وصلش کن
رمزشم اسم بچه وسطی همسایه بغلیه
مهمونا سرگرم بشن تا من خودمو برسونم !
و همچنان رفیق بی کلک مادر

 

[SHAHIN]

ی دونی اگه پرشیا با ۲۰۶ ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟ میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده

 

[SHAHIN]

غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که ته‌نشین نشه!

 

[SHAHIN]

غضنفر ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟میگه:من نه ولی ژاپنی هاچرا !

 

[SHAHIN]

!


تو شهر حیف نون اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. حیف نون به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!

 

[SHAHIN]

غضنفر هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده ، بهش میگن اس ام اس اومده ؟ میگه آره ، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اس ام اس میده Low Battery

 

[SHAHIN]

حیف نون می افته توی چاه، می گه خدا رو شکر تهش سوراخ نبود!

 

[SHAHIN]

حیف نان کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

 

[SHAHIN]

حیف نان راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!!!