نقد کاربر نقد رمان‌ زندگی غریب | Aylar

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع آناشید
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
به نام هستی
نام رمان: زندگی غریب
نویسنده: Aylar
ژانر: اجتماعی
ناظر: @الهه خاکی
خلاصه: انسانی که حافظه خود را از دست داده است و آدمیان اطراف خود را نمی‌شناسد، جزء کسی که همیشه در هر شرایطی کنار اوست؛ او فقط خالق خود را به خاطر دارد.

لینک رمان:







منتظر انتقاد‌های شما عزیزان هستم.
 
آخرین ویرایش:
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز??
قلم زیبایی دارین و انشالله روز به روز بهتر بشه...
خلاصه یکم زیادی مبهم و زیادی خلاصه هس
من شروع بسیار خوبی داره و ادم رو جذب میکنه بدون چطور میفهمه هویتش رو اما بنظر من یهویی فهمیدنش زیادی داستان رو از شروع قویش دور میکنه... خواننده حس میکنه بعد از پیدا شدن خانواده دیگه داستان تموم میشه
امیدوارم سیر داستان بسیار خوب پیش بره

قلمتون موفق♥️
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب سلام نویسنده عزیز، خدا قوت?
من منتقد خوبی نیستم و فقط می‌تونم ایرادهایی که برای نظارت میبینم رو بگم‌.
نکات مثبت رو دوستان لطف می‌کنن بهت میگن و من قصد دارم نکاتی بگم که توی ویرایش به بالا بردن سطحِ رمان قشنگت کمک کنن?
اول این‌که فعل‌ها اصلا هماهنگ نبود، یک‌جا گذشته و یک‌جا حال:

یک‌جا شد و یک‌جا می‌شود!
یک‌جا هست و یک‌جا بود!

همیشه گفتم که برای رمان نوشتن مهم ترین نکته خوندن با صدای بلنده و تقریبا در همه گپ‌های نظارت متن رو فرستادم...
توصیفات خیلی خیلی کم بودن من اصلا هیچ تصوری از اطراف، از قیافه و اصلا حرکات کارکترها نداشتم.
برای رمان نوشتن باید خودت رو جای شخصیت بزاری، جوری باهاش خو بگیری که توی استفاده از کلمات بمونی، باهاش بخندی یا بغض کنی.
دیالوگ‌ها نباید پشت هم ردیف شن، کارکترها که تند تند حرف نمیزنن، هرازگاهی توصیف باعث نفس‌گیری خواننده هم میشه و متن هم جالب و گیرا تر!
احوال پرسی ساده! درواقع یک نقطه منفی توی رمانه که انگار نویسنده فقط قصد سیاه کردن کاغذ یا یک همچین چیزی رو داره، در احوال پرسی هم باید سعی بشه قسمتی از داستان جلو بره!
مثلا این داستان دوتا وکیل تصور کن:

-خب ماتیلدا اوضاع چطور است؟
کتم روی دسته مبل انداختم و با پوزخند پرونده رو به دست گرفتم، موشکافانه نگاهی بهش انداختم و زمزمه کردم:
-با پرونده ای که ده‌ها مظنون داره و هیج سرنخ موثقی پیدا نکردم چطور می‌تونم باشم؟

بعضی جاها جمله بندی‌ها قابل قبول نبود مثل: وارد شدم و گفتم
پارت ۱۸ در یک پارگراف سه بار از کلمه "حیرت" استفاده کردی.
به نظرت عکس‌العمل دختر موقع پیدا کردن خواهرش زیاد خشک نبود؟ خودت بودی چه عکس‌العملی نشون می‌دادی؟??
درباره علائم نگارشی؛ حتما تاپیک آموزشی رو مطالعه کن تا رمانت خوانا تر بشه ❤✨
امیدوارم حرف‌هام کمکی بهت کنند و رمانت از درجه قشنگ به فوق‌العاده تغییر کنه?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آناشید

تدوینگر آزمایشی
نویسنده رسمی ادبیات
مقام‌دار آزمایشی
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,255
پسندها
پسندها
6,776
امتیازها
امتیازها
338
سکه
174
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Parmii
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین