شعر اشعار منور

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

می‌روم شاید کمی حالِ شما بهتر شود
می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

می‌روم...دیگر نمی‌خواهم برای هیچکس
حالت غمگینِ چشمانم ملال آور شود

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

از چه می‌ترسی؟ برو دیوانگی‌های مرا
آن‌چنان فریاد کن تا گوشِ عالم کر شود...

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

جرئتِ ماندن نداری لافِ دلبستن نزن؛?
این حناها نزدِ من رنگی ندارد دلبرم!?

#فاطمه_صدقی

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

دست از هر چه هست برداری؛
دست ها را به دست غم بدهی.

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

دارو به چکار اید،
لبخند تو تسکین است...

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

ای یار بکش دستم
آنجا ک تو آنجایی

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

کسی‌جای‌تو را در روزگارم پُر نخواهدکرد
دلم تنهاست اما غیر ِتو همدم نمیخواهد
#طاهرهاباذریهریس

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

گاهی سربازی شجاعی،گاهی شاه ناامید
روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست!
#فاضل_نظری

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

ای دل به سرد مهری دوران صبور باش