شعر اشعار منور

کاسه ی شعرِ ِمن
از دست تو افتاد و شکست!
عاشقان!
فرصتِ خوبی‌ست ،
غزل، جمع کنید...

#علیرضا_آذر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اصلاً،
فرض که بعضی،
نان از سفره
و ‌کلمه از کتاب
و شکوفه از انار
و تبسم، از لبان‌مان گرفته‌اند،
با رؤیاهامان چه می‌کنند؟!

#سیدعلیصالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حوصله کن!
بلبلِ غمديده‌ی بی‌باغ و آسمان!

سرانجام، اين کليدِ زنگ‌زده نيز،
شبی به ياد می‌آورد؛
که پشتٓ اين قفلِ بد قولِِ خسته هم،
دری هست، ديواری هست،
به خدا؛ دريايی هست ...

#سیدعلیصالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رنج از کسی بریم که دردش، دوای ماست
زخم از کسی خوریم که رنجش، شفای ماست

#خواجوی_کرمانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گر اسیرِ خط و خالی شد دلم‌، عیبم مکن
مرغ جایی می‌رود، کانجاست آب و دانه‌ای

#ملکالشعرایبهار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو آفتاب و من، چو گلِِ آفتابگرد
چشمم به هر کجاست، تویی در مقابلم

#حسین_منزوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جای رنجش نیست از دنیا، که این تاراجگر
هر چه بُرد، از آنچه روزی خود به دستم داد، بُرد

#فاضل_نظرى
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به هوا نیازمندم،
به کمی هوای تازه،
به کمی درخت و قدری گل و سبزه،
و تماشای پلی که می رساند،
یخ و شعله را به مقصد!

به کمی قدم زدن کنار این دل،
و به قایقی که واکرده طناب و
رفته رقصان، به کرانه‌های آبی،
به کمی غزال وحشی،
به شما نیازمندم...

#عمران_صلاحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما را به دستِ خویش بکُش، کان، نوازش است
دشنام اگر ز لفظ تو باشد، دعای ماست

#خواجوی_کرمانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با سادگیِ تمام،
بی صدا شکستیم!
چه زخم هایی که از عزیزان خوردیم!
اشکها را پشت لبخندی مخفی می‌کنیم!
که خیلی درد می کند،
و هیچ کس نمی فهمد!

ما را دردِ همین نفهمیدن، می کُشد؛
نه زخم‌ها...

#احمد_شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین