شعر اشعار منور

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

آرزومند را غم جان نیست
آه اگر ارزو به باد رود...

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

چه می‌شد این شب خسته به سمت ل*ب برود؟!
کسی که آخر خطّم! عقب عقب برود
از انتهای زمستان، بهار برگردد
که با فشارِ دکمه، نوار برگردد...

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

سیگار های بهمنش را دوست دارم
بوی بد پیراهنش را دوست دارم
گفتند دیوانه! شنیدی زن گرفته؟
دیوانه ام ، حتی زنش را دوست دارم!

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

عطر خوش پیراهنش را دوست دارم
گل های روی دامنش را دوست دارم
گفتند دیوانه ندیدی شوهرش را!
دیوانه هستم شوهرش را دوست دارم

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

این عاشقان پیوسته غم را دوست دارند
بی سهم می مانند و کم را دوست دارند
قانون و حرمت را نمیفهمند انگار
زنها و شوهر های هم را دوست دارند

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

تو مَبین که خاکم‌ از خستگی و شکستگی ها
تو بخواه تا به سویت ز هوا سبک تر آیم..

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

درديست در اين دل
كه هوِيدا نتوان كرد.

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

گم نمی شدم در خود، عشق تو نشانم بود...