شعر اشعار منور

ای که بر جان و دل من نظر انداخته‌ای
دل بی‌جان مرا در شرر انداخته‌ای
ناز کن ناز! که از نازِ تو می‌نازد ناز
ای که با ناز، مرا در خطر انداخته ای...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بعد یک عمر غم و ذلت و دوری ز وطن،
یارِ ما گفت که ما عشق خطابش نکنیم

خودمانیم رفیقان...دلمان لک زده است
بعد یک عمر همان عشق خطابش بکنیم...!
#بهرام_قربانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولانا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خوش به حال کسی که
در هیاهوی این روزگار
کور و کر است!
#فریدون_مشیری
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی ؟
#مولانا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
و کسی مثل تو کافیست که با یک اخمش
من و این قافیه ها را به تباهی بکشد
#سجادصفریاعظم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ای کاش کسی بیاید که وقت رفتن، نرود
#سیدعلیصالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قصه ی هجر تو را به کوه گفتم ، خاک شد...

به ماه گفتم ، غیب شد!

به برگ گفتم ، زرد شد؛

از قلب من سر به هوا چه انتظاری داری؟!

#فاطمه_صدقی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو با نبودنت تمام بودن هارا از چشمم انداختی..!

#فاطمه_صدقی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دیگرم ، گرمی نمی‌بخشی
عشق ! ای خورشید یخ بسته
#فروغ_فرخزاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین