شعر اشعار منور

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

هر چه به گرد خويشتن می‌‌نگرم در اين چمن
آينه‌ی ضمير من جز تو نمی‌دهد نشان
#هوشنگ_ابتهاج

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

در خیابان های این شهر شلوغ
درمیان ازدحام و جیغ و بوق
فکر تو تنها چراغ راهم است
یاد تو در بی کسی همراهم است
#علی_سیاسر

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ ناپیدای دل
#رهی_معیری

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود...
دست‌های خویش و دامان توام آمد به یاد...!
#سهیل_محمودی

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

ساعت از نیمه شب و وقت سحر نیز گذشت
یک نفر نیست بپرسد که، چرا بیداری ؟!

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

در راهِ رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
#فاضل_نظری ♡

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

بعدِ من یادم اگر بودی و دلتنگ شدی،
عشق را زنده نگه‌دار؛ شبیه است به من...
#علی_صفری ♡

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

الا زمانه ی تکرار نامرادی ها!
وفور محنت و اندوه و قحط شادی ها

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

زمانه ای است که انگار ، عشق زائده ای است
نماندی،و همه عاشقان زیادی ها

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

ببین به شیوه ی خود ،قتل عام عشق،
اکنون از این گروه به آداب خود،مُبادی ها