توصیه‌هایی برای نوشتن

واقعی بنویسید.
واقعی نوشتن، قابل باور بودن و منطقی نوشتنه.
شما وقتی یک اتفاق رو دور از فکر بنویسید، رمانتون رو از سبک خودش جدا کرده و خواننده رو هم از مسیر رمان خارج کردید.
واقعی نوشتن اینه که برای نوشتن بند بند داستانتون بپرسید که آیا این تو دنیای واقعی و پیرامون ما هم، قابل اجراست؟

پ.ن: البته وقایع باید در دنیای داستان منطقی باشن، مثلا گرچه دور و بر ما جادو نیست اما توی داستان فانتزیه منطقیه که باشه. برای منطقی بودن سعی کنید غیرممکن‌ها رو ننویسید، مثلا یک شخص تنها، لشکری رو تار و مار کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کتاب‌های مرتبط به داستانتون رو مطالعه کنید تا اطلاعات کافی برای نوشتن به دست بیارید.
بدون اطلاعات نوشتن درواقع بدون مغز داشتن قلم به دست گرفتنه‌. در اون شکل شما چیزی نمی‌دونید و هربار جا خالی اطلاعات لازم رو با نوشته‌های غلط پر می‌کنید‌.
کتاب مرتبط به سبک‌ رمانتون اما به شما کمک می‌کنه تا با آشنایی کامل بتونید داستان رو پیش ببرید و هیچ‌وقت سر یک اسم یا باقی چیزها، لنگ نزنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشتن در ژانر فانتزی
چیزی که درمورد این ژانر مشهوره، باریک بودن مرز بین واقعیت و رویاست.
درواقع شما دارید اتفاقی غیرطبیعی رو می‌نویسید که شاید هیچ‌وقت شاهدش نباشیم.
پس برای خیالی نبودن بیش از حد، شما اون و با واقعیت هماهنگ کنید. یعنی طوری بنویسید به واقعیت نزدیک و به خیال نزدیک‌تر باشه.
و جدای نزدیک به واقعیت نوشتن، نوشتن بخش های تخیلی یک بخش حساس به حساب میاد. چون شما باید اون صحنه‌ی غیر واقعی رو به تصویر بکشید و علاوه بر این خواننده هم باید حسش کنه تا بتونه همراه شه! پس شما باید از لحظه به لحظه رمان نگذرید و توصیف رو جا نندازید. کوچک ترین بخش ها رو با توصیف و توضیح همه چی بنویسید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مهم ترین چیزی که باعث می‌شه یه بخشی از داستان احساسات خواننده اون متن رو به غلیان وا نداره، خشک بودن خود متنه.
تصور کنید درمورد گریه می‌نویسید.
«او گریه کرد.»
این چند خشک در داستان باعث نمی‌شه که خواننده حسش رو درک کنه و براش غصه بخوره. چون کلمات خشک هستند و برقراری ارتباط با این چند جمله خشک و بدون توصیف و توضیح، سخته.
«چشمه‌ی اشک او جوشید‌. قلبش درون سینه فشرده شده و سلول به سلول بدن او زیر فشار بار غم قرار‌ گرفت.»
نه در توصیف زیاده روی کنید که گزاف گفته باشید و نه زیادی ازش پرهیز کنید که حس رو از بین ببرید‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
داستانتون تنش نداره؟

برای قهرمان داستان همه چیز رو ساده نکنید.
بذارید شخصیت تلاش کنه و مبارزه کنه و هرگز نبردها رو از دست ندهید برای این مورد.
بذارید شخصیت‌هاتون مبارزه کنن، بیزار باشن و نسبت به هم بی اعتماد باشن.
کشمکش‌ها رو به سادگی برطرف نکنید!
شخصیت‌ها رو برای همیشه و در ادامه در تمامی لحظه‌ها همراه نکنید و گاهی کنار نگهشون دارید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوشتن سعی می‌کنه شما رو به چالش بکشه؛ چالش مبارزه با صحنه‌های مختلف اون!
اما شما نویسنده‌اید؛ نذارید جریان نوشتن شمارو توی خودش غرق کنه و شما کنترلی روی نوشتنتون نداشته باشید و صحنه‌ی جنایی رو عاشقانه جلوه داده باشید یا بالعکس و غیره...
بلکه شما، به وجود آورنده داستان هستید و صحنه‌ها، از بخش هایی هستن که کاملاً در اختیار شما هستن، شما در ایجاد زمینه‌ی یک صحنه‌ی عاشقانه، باید به شخصیت‌ها نقابی از احساس بدید؛ کلمات رو شاعرانه کنار هم بچینید و داستان رو توی عمیق ترین بخش عاشقانه داستانتون غرق کنید و اجازه ندید ترس از بد نوشتن و یه چه‌طور نوشتن، باعث شه داستان افسار نوشتن شما رو به دست بگیره و غرقتون کنه.

نمی‌دونم می‌تونه به درد بخوره یا نه، اما خودم با این مشکل زیادی مواجه شدم که مثلا من داستان رو می‌نویسم و صحنه ها رو من به وجود میارم، پس این باقی چیزهان که باید تو نوشته‌های من غرق شن و با جریانش، همراه شن، نه من.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • همیشه که همه نباید دوست آدم باشن
  • کسی باهات مبارزه میکنه همیشه دشمن نیست. گاهی دوستیه که میخواد نجاتت بده.
  • همه ی مادرها فداکار نیستن و همه ی پدرها فداکار.
  • کشتن همیشه این نیست که جلوی زندگی کردن طرف رو بگیری. روح، احساس، اعتماد و... خیلی زودتر میمیرن.
  • همه بد نیستن درست ولی همیشه هم خوب نیستن. بستگی به نفعشون داره.
  • خیانت همیشه بد نیست. زمان مشخصش میکنه.
  • مرگ برای همه هست. این چطور مردنه که تاثیر گذاره.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مطلبی برای سوم شخص و دانای کل نوشتن دارم امیدوارم که کمک کنه♥️

مرز باریکی بین سوم شخص نوشتن و گزارش‌نامه نوشتن هست.
باید همه‌ی جوانب رو در نظر بگیرید و به خواننده قطره‌قطره اطلاعات بدین. نه اون‌قدر کم که حوصلش سر بره نه اون‌قدر زیاد که گزارش‌نامه بشه و کلافه‌ش کنه، در حدی که هم حس کنجکاوی ارضا بشه هم عطش برای بعدش وجود داشته باشه.
کلا پشت سر هم اطلاعات ندید و از چیزهای کوچیک و بی‌ارزش هم نباشه، این خوبه که به جزییات بپردازید اما سرلوحه‌ی اصلی نوشته‌تون نکنید.
کسی اهمیت نمی‌ده که مارک ساعت دست شخصیت فرعی داستان چیه یا این‌که حموم رفتن و روتین مراقبت از پوست شخصیتی رو دقیق توضیح بدید.
خواننده بیشتر دنبال جزییاتیه که مثلا بهش بگن:
چرا تایر ماشین وسط بیابون سوراخ شد!
یا
شخصیت غذا دیشب چی خورد ‌که باعث شد امروز حالش بد بشه و به کما بره!
حتی جزئی‌ترین جزییات هم باید به مطالب اصلی دارای ‌ارتباط باشن تا خواننده بتونه بفهمدشون و گیج نشه؛ یا ارتباط پنهانی بینشون باشه که خواننده از تلاش برای وصل کردنشون به هم لذت ببره.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نوک پنجه راه رفتن برای حفظ سکوت و درخفا موندن وقتی که همه خوابن تنها باعث به وجود اومدن فشار نقطه‌ی زیاد روی چوب یا پارکت می‌شه و صداشو بیشتر درمی‌آره.
برای کمتر صدا دادن هنگام راه رفتن روی چوب اول باید قسمت پهن پاشنه رو گذاشت و بعد فشارو به میانه‌ی پا و پنجه‌ی پا منتقل کرد تا کمترین صدا ایجاد بشه.

+ از این به بعد زندگی رو واقع‌گرایانه‌تر بنویسیم?✨
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

TELMATELMA عضو تأیید شده است.

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
9,051
پسندها
پسندها
7,014
امتیازها
امتیازها
503
سکه
66
تکنیک نام‌گذاری✨?

برای کسایی که داستان با بستری به جز ایرانی می‌نویسن این روش خیلی کارآمده و دستشونو باز می‌کنه، برای پیدا کردن اسم شخصیت‌ها فقط کافیه توی گوگل نام لاتین یک چیز مثل لوبیا، آهو، دایناسور یا هر گونه‌ی جانوری یا گیاهی رو سرچ کنن و اسمش رو به اونی که می‌خوان و آواهاشو می‌پسندن تغییر بدن. برای نمونه:
برنج= oryza sativa=اوریزا ساتیوا??????

آرایزا/اورایزا/ایریازا/اویریزا/...

ساتیما/سِت ویا/ ساتمایا/سِس تاویا/...

کوتاه‌ترین و ساده‌ترین و متنوع‌ترین روش اسم‌یابی?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین