پرسش چالشی?

سطح: متوسط ✂️
متن زیر (بخشی از کتاب تیغ شمشیر) رو بخونید، بعد اشتباهاتی رو که توش گذاشتم درست کنید و بفرستید.

هنگامی که حدودن سی گام دور شده بودند،لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی کس کناره دریاچه نشسته بود و پراز آب باران شده بود . اونا مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او وقابلمه.
«بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد،
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش:
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌‌جا تنها و بی‌‌ کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد!
 
آخرین ویرایش:
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود . آنان مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند،
لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی کس، کناره دریاچه نشسته بود پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدوداً، سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها، مدت زیادی را با هم وقت گذرانده بودند. او و قابلمه دوست‌های قدیمی هم بودند.
- بدرود دوست قدیمی!
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدودا سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنارِ دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌‌جا تنها و بی‌‌ کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده‌ بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد!

هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود . آنان مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند،
لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی کس، کناره دریاچه نشسته بود پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد!

هنگامی که حدوداً، سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها، مدت زیادی را با هم وقت گذرانده بودند. او و قابلمه دوست‌های قدیمی هم بودند.
- بدرود دوست قدیمی!
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدودا سی‌گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌ جا تنها و بی‌کس کنارِ دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.

هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اون‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
•|?|• ‌
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان‌جا تنها و بی‌کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آن‌ها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
«بدرود دوست قدیمی.»
قابلمه پاسخی نداد.

اشتباهاتی که توی متن بودند:
1- حدودن❌ حدودا✅
2- فاصله‌گذاریِ درست اینه: کلمه، علامت نگارشی، فاصله، کلمه‌ی بعد.
3- کناره❌ کنارِ✅
4- فاصله‌های کم و زیاد باید اصلاح بشن:
پراز آب❌ پر از آب✅
وقابلمه❌ و قابلمه✅
گذرانده بودند❌ گذرانده بودند✅
5- واژه‌ی عامیانه نباید توی متنی کتابی دیده بشه، پس «اونا» باید به «آن‌ها» تبدیل بشه.
6- گیومه باید بعد از باز شدن بسته بشه. البته برای دیالوگ از خط تیره هم می‌شه استفاده کرد.
7- پایان جمله نباید بدون علامت نگارشی بمونه.
8- بعد از «قابلمه پاسخی نداد» متن تمومه و باید نقطه گذاشته بشه، ویرگول علامت ادامه‌دار بودنشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین