هنگامی که حدودا سی گام دور شده بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان جا تنها و بیکس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آنها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بود، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت.
قابلمه همان جا تنها و بیکس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود.
آنها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه!
- بدرود، دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همانجا تنها و بی کس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آنها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همان جا تنها و بیکس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آنها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد!
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همانجا تنها و بیکس کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود . آنان مدت زیادی را با هم گذرانده بودند.او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند،
لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همانجا تنها و بی کس، کناره دریاچه نشسته بود پر از آب باران شده بود. اونها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
-بدرود دوست قدیمی
قابلمه پاسخی نداد!
هنگامی که حدوداً، سیگام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت؛ قابلمه همانجا تنها و بیکس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اونها، مدت زیادی را با هم وقت گذرانده بودند. او و قابلمه دوستهای قدیمی هم بودند.
- بدرود دوست قدیمی!
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدودا سیگام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همان جا تنها و بیکس کنارِ دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اونها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
هنگامی که حدوداً سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همانجا تنها و بیکس کناره دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. اونها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند، او و قابلمه.
- بدرود دوست قدیمی.
قابلمه پاسخی نداد.
•|?|•
هنگامی که حدودا سی گام دور شده بودند، لوگن برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت. قابلمه همانجا تنها و بیکس، کنار دریاچه نشسته بود و پر از آب باران شده بود. آنها مدت زیادی را با هم گذرانده بودند؛ او و قابلمه.
«بدرود دوست قدیمی.»
قابلمه پاسخی نداد.
اشتباهاتی که توی متن بودند:
1- حدودن
حدودا
2- فاصلهگذاریِ درست اینه: کلمه، علامت نگارشی، فاصله، کلمهی بعد.
3- کناره
کنارِ
4- فاصلههای کم و زیاد باید اصلاح بشن:
پراز آب
پر از آب
وقابلمه
و قابلمه
گذرانده بودند
گذرانده بودند
5- واژهی عامیانه نباید توی متنی کتابی دیده بشه، پس «اونا» باید به «آنها» تبدیل بشه.
6- گیومه باید بعد از باز شدن بسته بشه. البته برای دیالوگ از خط تیره هم میشه استفاده کرد.
7- پایان جمله نباید بدون علامت نگارشی بمونه.
8- بعد از «قابلمه پاسخی نداد» متن تمومه و باید نقطه گذاشته بشه، ویرگول علامت ادامهدار بودنشه.