به کافه نویسندگان خوش آمدید

با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید

جیک جیک >_<

  • نویسنده موضوع
  • #1
اسپم ممنوع.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #2
وقتی دارم می‌نویسم: اوه ایول! این شخصیت حتما باید این کار رو انجام بده، خیلی منطقی و طبیعیه!

وقتی دارم ویرایش می‌کنم: دقیقا چــــــــــــــرا این دختر توی این فصل سیزده بار در رو باز و بسته می‌کنه؟!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #3
منِ نویسنده: عقده‌ی اصیل بودن رو گرفتم و مدام مراقبم نکنه از یه هنرمند دیگه کپی کرده باشم، عه از اون عبارت نمی‌تونم استفاده کنم یه نفر فروردین سال ۱۲۰۰ استفاده‌ش کرده!

منِ خواننده: با خوشحالی ۲۳۵۸۹۷۵۴۲۱۱ نسخه از یک طرح داستانی می‌خواند

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #4
یه سکه بالا می‌ندازم...
اگه شیر اومد کتاب‌های هری پاتر رو می‌خونم اگه خط اومد کتاب نارنیا رو می‌خونم اگه راست وایساد می‌رم درس می‌خونم?

*سکه راست می‌ایستد :|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #5
می‌شد الان تو کتابخونه بود و کلی کتاب و چیزای باحال خوند نه اینکه تو تختت باشی و دودل بمونی که نتت مصرف شه و فیلمی رو که دبیر فرستاده باز کنی یا نه??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #6
مشکل حواس پرتی موقع نوشتن...

من، در حال نوشتن: هوای سرد...
من: حواسم پرت می‌شه
من: عه خب برگردیم سر نوشته.
من: برمی‌گردم سر نوشته و می‌نویسم
من: سرد بود.
من: جمله رو می‌خونم
هوای سرد، سرد بود.

من:
من:
من:

با آهی دردناک بارها به کلید پاک کردن می‌کوبد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #7
من، توی یه مکان قشنگ: واو، کلی الهام گرفتم. این مکان برای اینکه درباره‌ش بنویسم عالیه! لطافت این مکان فوق‌العاده‌ست. فقط دفترچه‌م رو دربیارم و توش بنویسم که یه وقت یادم نره... آرررره!

دفترچه، وقتی بعدا چکش می‌کنم:
—درختا غژغژ می‌کنن
—خیزاب‌ها موج آروم دارن هممممم...
—بچه ها می‌خندن آب می‌پاشه
—کلاه روی خاک
—کواک
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #8
من: کدوم خری اینا رو نوشته؟
بازم من: عه... خودم نوشتم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • نویسنده موضوع
  • #9
-و تو چی لازم داری؟
چشمانش گفتند: تو... و دهانش گفت: «فکانتسمنوبیییییی...»

وقتی وسط نوشتن خوابت می‌بره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
رمانی می‌نویسی.
همه عاشقش می‌شن.
از روش فیلمی می‌سازن.
بازیگر موردعلاقه‌ات هم توشه.
با اون بازیگر دوست صمیمی می‌شی.

و اگه نری بشینی بنویسی، این اتفاق‌ها نخواهد افتاد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
بالا