دلنوشته [ علیرضا روشن ]

‏اگر فیلم بودم خودم را خاموش می‌کردم. اگر تئاتر بودم پَرده را می‌انداختم. اگر کلمه بودم خودم را پاک می‌کردم. اما من آدمی‌ام! تنها می‌توانم پِلکم را ببندم و ادامه تصاویری را که نمی‌خواهم ببین و حرف‌هایی را که نمی‌خواهم بشنوم. در کاسه‌یِ ناآرام جُمجمه‌ام ببینم و بشنوم .

[علیرضا روشن]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مُرده یک بز کوهی با مرده یک پلنگ و یک آدم هیچ تفاوتی نمی‌کند. هیچکس انسان مرده و حیوان مرده را به قَفس نمی اندازد، همه فقط با زِندگی مشکل دارند.

[علیرضا روشن]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ماشين را براي ِ خودش نگه داشت
خودش را پياده كرد
خودش را به خانه برد
براي خودش چاي ريخت
خودش را به رختخواب برد
و خودش را دلداري داد
كسي
كه به خودش پي برده بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در صدا کردن ِ نام ِ تو
یک «کجایی؟!» پنهان است
یک «کاش می‌بودی»
یک «کاش باشی»
یک «کاش نمی‌رفتی»
من نام ِ تو را
حذف به قرینه‌ی ِ این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خلال ِ آخر کبريت را
باد!
بگذار سيگارم را روشن کنم
من آرزو به دلم
تو ديگر آزارم نده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم گوزن ِ تير خورده اي
که در پنهان جاي ِ دره
ماغ مي کشد
ديگران مي شنوند
من اما
جان مي کنم

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ساعت چهار و سي و هشت دقيقه است
به وقت ِ سي و سومين سال ِ بي تو بودن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دستِ برگ را
در دستِ باد
دستِ ساحل را
در دستِ آب
می بینم و دست هایم در جیب
به تو فکر می کنم

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا بی اشتها شوم
نباشی اگر
نان می‌خرم و آب می‌خورم
باش؛
تا به هرچه غیر تو
بی اشتها شوم
مثل دو عاشق
که ساعتِ نگاه کردن را
به غذا خوردن
تلف نمی‌کنند.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش مي شد مُرد
مثل راه رفتن
خوابيدن
خريد کردن
کاش مي شد خواست
و مُرد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 1)
عقب
بالا پایین