- Jun
- 9,056
- 24,694
- 238
- وضعیت پروفایل
- مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک
?|× در شعر، گاهی استفادهی بیرویه از کلمات سرسنگین و پرهیبت، دستوپاگیر هم میشه. یکی از شگردهایی که اگه حسابشده به کار بره باعث زیباسازی فضای شعر میشه استفاده از اصطلاحات رایج و کلمات ظاهرا کوچهبازاریه.
?|× صدالبته دست شاعر در استفاده از این اصطلاحات به طور مطلق باز نیست. یادتون باشه مردمگرایی به معنای سخیفگویی نیست. همچنین استفاده از این شگرد به نوع شعر و موضوعش بستگی داره.
?|× به قول نیما یوشیج: «شعر به حسب موضوع پست یا بلند، سبک کلماتش عوض میشود. اگر در موضوعات بسیار جدی و خاصپسند، عامیانه بنویسد، بسیار لوس است...»
?|× به نظر میرسه که میشه مردمگرایی رو در سه بخش خلاصه کرد:
الف) استفاده از واژگان عامیانه
منظور واژههایی هستن که در کوچه و بازار و بین مردم عادی زیادی استفاده میشن؛ مثلا واژهی «پشیز» در شعر حسین منزوی:
خزان به قیمت جان جار میزنید اما
بهار را به پشیزی نمیخرید از من
ب) استفاده از اصطلاحات عامیانه
این اصطلاحات بسیار گسترده هستن. تسلط به این اصطلاحات زبان شعر رو متنوع و خاص میکنه. مثلا اصطلاح «به قرآن مجید» رو که برای سوگند یاد کردن بین مردم رایجه، در این بیتها از علیرضا قزوه ببینید:
از خدا پنهان نماندهست از شما پنهان مباد
چند روزی رفته بودم پای درس بایزید
گفت پیرت کیست؟ گفتم عشق-رضیالله عنه-
گفت عاشق نیستی، گفتم به قرآن مجید...
ج) استفاده از ضربالمثلها
ضربالمثلها معمولا مثل سکههای رایج دست به دست میشن، میتونن به شعر رنگ و لعاب نویی بدن. مثل بیت زیر از مهدی جهاندار:
تو هم به میکده یک روز میرسی زاهد!
گذار پوست به دباغخانه میافتد
?|× مردمگرایی حدی داره که در صورت رعایت نکردنش، شعر به اثری کاملا دم دستی تبدیل میشه.
? #تمرین
مردمگرایی رو در شعرهای زیر بررسی و تحلیل کنید.
گرچه من سرم برای عشق درد میکند
با وجود این تو را به دردسر کشاندهام
-سهیل محمودی
اهل سنت با تجدد هو شدند
شهرهای کهنه، شهر نو شدند
-احمد عزیزی
زلف مشکین تو یک عمر تأمل دارد
نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت
-صائب تبریزی
?|× صدالبته دست شاعر در استفاده از این اصطلاحات به طور مطلق باز نیست. یادتون باشه مردمگرایی به معنای سخیفگویی نیست. همچنین استفاده از این شگرد به نوع شعر و موضوعش بستگی داره.
?|× به قول نیما یوشیج: «شعر به حسب موضوع پست یا بلند، سبک کلماتش عوض میشود. اگر در موضوعات بسیار جدی و خاصپسند، عامیانه بنویسد، بسیار لوس است...»
?|× به نظر میرسه که میشه مردمگرایی رو در سه بخش خلاصه کرد:
الف) استفاده از واژگان عامیانه
منظور واژههایی هستن که در کوچه و بازار و بین مردم عادی زیادی استفاده میشن؛ مثلا واژهی «پشیز» در شعر حسین منزوی:
خزان به قیمت جان جار میزنید اما
بهار را به پشیزی نمیخرید از من
ب) استفاده از اصطلاحات عامیانه
این اصطلاحات بسیار گسترده هستن. تسلط به این اصطلاحات زبان شعر رو متنوع و خاص میکنه. مثلا اصطلاح «به قرآن مجید» رو که برای سوگند یاد کردن بین مردم رایجه، در این بیتها از علیرضا قزوه ببینید:
از خدا پنهان نماندهست از شما پنهان مباد
چند روزی رفته بودم پای درس بایزید
گفت پیرت کیست؟ گفتم عشق-رضیالله عنه-
گفت عاشق نیستی، گفتم به قرآن مجید...
ج) استفاده از ضربالمثلها
ضربالمثلها معمولا مثل سکههای رایج دست به دست میشن، میتونن به شعر رنگ و لعاب نویی بدن. مثل بیت زیر از مهدی جهاندار:
تو هم به میکده یک روز میرسی زاهد!
گذار پوست به دباغخانه میافتد
?|× مردمگرایی حدی داره که در صورت رعایت نکردنش، شعر به اثری کاملا دم دستی تبدیل میشه.
? #تمرین
مردمگرایی رو در شعرهای زیر بررسی و تحلیل کنید.
گرچه من سرم برای عشق درد میکند
با وجود این تو را به دردسر کشاندهام
-سهیل محمودی
اهل سنت با تجدد هو شدند
شهرهای کهنه، شهر نو شدند
-احمد عزیزی
زلف مشکین تو یک عمر تأمل دارد
نتوان سرسری از معنی پیچیده گذشت
-صائب تبریزی
آخرین ویرایش توسط مدیر: