اتمام یافته اپیزود طلوعین| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
"حسبی الله"

مشاهده فایل‌پیوست 63865

نام اثر: طلوعین
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی
نویسنده: مطهره.س

ناظر: @Z.marashi
ویراستار: @DiMond
سطح اثر: محبوب

توضیحات:
این اپیزود از زبان دختری نوشته می‌شود که سال‌هاست معشوقش به دیار باقی شتافته است؛ اما دخترک خیال می‌کند که او زنده هست و هر روز در زمان دوطلوع خورشید، (یک زمان طلوع هنگام اذان صبح و دو هنگام طلوع خورشید در ابتدای روز) بستر اتاقک زیر شیروانیِ خانه‌شان با دلبر خیالی‌اش همکلام می‌شود
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
43018_4dfb9374e8969221fb23819b2e4ca1fa.png



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" را با دقت مطالعه کنید.


قوانین تایپ اپیزود، پادکست و دکلمه در انجمن کافه نویسندگان


هرگونه آثار شما در این بخش نباید کمتر از 7 پارت و بیشتر از 25 پارت شود.


شما می توانید پس از ارسال 5 پارت از اثر خود، درخواست نقد، درخواست تگ و درخواست جلد بدهید.

نکته : نقد اجباری می باشد و برای درخواست تگ حتما می بایست اثر شما نقد شده باشد.

درخواست نقد

درخواست نقد برای اپیزود دکلمه و پادکست


درخواست تگ

درخواست تگ برای اپیزود پادکست دکلمه


درخواست جلد

درخواست جلد برای دکلمه پادکست اپیزود


هر پست شما نباید کمتر از 8 خط باشد و بیشتر از 25 خط نباید ادامه یابد .



همچنین ‌شما می توانید پس از ارسال 7 پست اعلام اتمام نمایید تا رسیدگی های لازم صورت بگیرد.

اعلام اتمام

اعلام اتمام اپیزود پادکست و دکلمه


نکته : تنها آثاری که تگ می‌گیرند، توسط گویندگان تیم آوای کافه نویسندگان ضبط می گردد و متن آن برای دانلود به صورت فایل pdf روی سایت اصلی قرار می‌گیرند.



اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه

مشاهده پیوست 32936

°|مدیریت تالار ادبیات|°​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

[ اپیزود اول ]

قاب پنجره‌ی اتاقم شاهد تمام آن راز‌های مگویی‌ست که با خود دارم. گاهی به شکل عاشقانه‌ای آرام، گاهی اشک‌های پنهانی و گاهی هم به شکل یک محصلِ چمبره زده بر روی کتاب!

حاصل تمام روزهایی که سعی کردم من خودم ر‌و پیدا کنم، شده شب‌های بیدار و روشنی‌‌های خفته... .

فکر می‌‌کنم زیباترین اثرات هنری که یک هنرمند از خود به جا می‌ذاره، شیوه‌ی زندگیِ خودش هست.

نه در اون روزهای شلوغِ کاری، بلکه در اون تنهایی ممتدِ تیک ‌وارانه‌های ساعت در بامدادهای تلخِ بیداری که سکوت آرام آرام تمام حس‌های سرکوب خود فراموش گشته را بیدار می‌کنه. چه‌جوری ‌می‌شه فراری بشی از آن مهلکه‌ی احساسی که هر شب به پا می‌شه؛ وقتی که بویِ گل‌های شب‌بو با تنالیته‌های دود سیگار و عطر تلخ، بند دلت رو از جا می‌کنه... .

رنگ بپاش به شب‌هام، که جدیداً تک‌تک ثانیه‌هام آه می‌کشند!

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین