ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم.
بگذار بگویند غیرمنطقی یا غیراجتماعی هستیم.
اما به این میارزد که خودمان باشیم.
تا زمانی که رفتار ما و تصمیمهای ما به کسی آسیبی نمیزند ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم!
چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستنها و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند...
این روزا مردم فقط کامپیوتر دارن و دستگاه اسپرسو!
جامعه ای که توی اون هیچ کس نمی تونه به یه روش منطقی، با دست بنویسه و با دست قهوه دم کنه، کجا میره؟
کجا...!؟
چگونه میتوان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی میکشد و رودههای بچههایش از نخوردن به پیچ و تاب در میآید؟
دیگر چیزی نمیتواند او را بترساند.
او بدترین ترسها را دیده است...
هیچچیز آنچنان که در وهلهی اول به نظر میرسد نیست و وقتی از نزدیک نگاه کنیم، وقتی به صورت واقعی روی چیزی کار کنیم، جنبههای عجیب و حتی ناشناختهای را مییابیم، چنان که از اولین برداشتهای ما گاهی هیچ یادی باقی نمیماند.