کتابهای کمیک، قدمت بسیار زیادی دارند. خیلیها شاید تصور کنند که کتابهای کمیک، دستاورد سالهای اخیر هستند اما جالب است بدانید که اولین کمیک بوک تاریخ در سال ۱۹۳۳ منتشر شد. این کتاب که با نام Famous Funnise روی قفسههای فروشگاهها عرضه شد، مجموعهای از کمیکهایی بود که در روزنامهها منتشر شده بود. همین مسئله نشان میدهد که کتابهای کمیک، قدمتی تقریبا ۹۰ ساله دارند. از طرف دیگر کمی بعد و با ظهور سوپرهیروها در کتابهای مصور، کمیکها از مقبولیت بیشتری برخوردار شدند و تا همین الان یعنی سال ۲۰۲۰، نهتنها از محبوبیت این نوع سرگرمی کاسته نشده، بلکه بهلطف مارول و دیسی و فیلمها و سریالهایی که این دو شرکت بزرگ براساس شخصیتهایشان تولید کردهاند، بر محبوبیت آنها افزوده شده است. اکنون دیگر کمتر کسی را میتوانید پیدا کنید که نام این دو شرکت را نشنیده باشد. باز هم بهلطف فیلمها و سریالها، افراد بیشتری با سوپرهیروها آشنا شدند. سوپرهیروهایی مانند دردویل، جسیکا جونز، آکوامن و بسیاری دیگر که تا پیش از اینکه از آنها فیلم و سریال ساخته شود، فقط روی پنلهای کمیک بوکها و شاید در برخی از بازیهای نچندان محبوب حضور داشتند.
اما به غیر از مارول و دیسی، این دو غول صنعت کمیک بوک، شرکتهای بسیار زیادی مانند ایمیج کامیکس وجود دارند که کتابهای مصور فوقالعادهای را منتشر کردهاند. در این مطلب سعی کردهایم کمیکهایی را معرفی کنیم که خواندن آنها برای هر علاقمندی به بازیهای ویدیویی، کتاب، سینما و تلویزیون واجب است. پس با فهرست بهترین کمیک هایی که حداقل باید یک بار آنها را بخوانید، همراه باشید.
بعد از مارول و دیسی، انتشارات ایمیج کامیکس را شاید بتوان یکی از بزرگترین و مهمترین انتشارات کتابهای مصور برشمرد. انتشاراتی که در طی سالها، مجموعههای فوقالعاده موفقی را به بازار عرضه کرده است. یکی از مجموعههای بسیار محبوب Image Comcis، کمیکی با نام دختران کاغذی (Paper Girls) است. در دنیای کمیکی که اکثر قهرمانان (یا حداقل معروفهای آنها) شخصیتهای مذکر هستند، دیدن گروهی از دختران بهعنوان شخصیتهای اصلی یک کمیک، کاری بدیع و جذاب است. داستان این مجموعه، در حومه شهر کلیولند و در یک منطقه خیالی جریان دارد. ارین، دختر جوانی است که طی اتفاقاتی با گروهی از سفرکنندگان در زمان آشنا میشود. در این کمیک، به بازههای زمانی مختلفی سفر میکنیم و هدف گروه اصلی این مجموعه، جنگیدن با نیروی مرموزی است که همیشه برای آنها مزاحمت ایجاد میکند. اگر از داستانهای سفر در زمان خوشتان میآید و داستانهایی را دوست دارید که در آنها شخصیتها با تغییر در گذشته، آینده را عوض میکنند، Paper Girls را از دست ندهید.
کمیک The Vision که موفق شد در سال ۲۰۱۷ جایزه بهترین سری مراسم آیزنر را دریافت کند، بازگویی داستان The Vision با لحنی بسیار تاریک است. در این مجموعه، ویژن (که همگی با وی آشنایی داریم)، اندرویدی است که تصمیم میگیرد خانواده تشکیل دهد. اما از همان ابتدا، خانواده وی با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکند. مشکلاتی که خیلی سریع و در اولین شماره این مجموعه، خواننده با آنها آشنا میشود. این مجموعه ۱۲ قسمتی تحسین شده، روایت جنونی است که گریبانگیر خانواده او میشود
شخصیت پانیشر، یکی از شناختهشدهترین و خشنترین شخصیتهای دنیای کمیکهای مارول به حساب میآید. اما جالب است بدانید که در ابتدا، مارول برای اینکه این شخصیت برای خوانندگان کم سن و سال مناسب باشد، او را بهعنوان فردی نچندان خشن به بچهها معرفی کرد. سری MAX مارول، سری مخصوص بزرگسالان این شرکت است و زمانیکه پانیشر وارد این مجموعه شد، توانستیم با خوی خشن و فضای تاریک کمیکهایش آشنا شویم. گرت انیس، بهعنوان نویسنده این مجموعه، از شر لباسهای ابرقهرمانی پانیشر رهایی پیدا کرد و شخصیتهای نچندان جدیای را که درکنار وی بودند، حذف کرد. انیس، اسلحههای مختلف و مرگباری را برای پانیشر انتخاب کرد و طرز تفکر او را به فردی جامعهستیز تغییر داد.
در این مجموعه، فرانک کسل، فردی سالخورده است که در یک دنیای واقعی زندگی میکند. دنیایی که در آن هیچ سوپر هیرویی وجود ندارد و دشمنان اصلی قصه، بهجای ضدقهرمانهای جورواجور، قاچاقچیان مواد مخدر و قاچاقچیان بردگان جسنی هست. در این مجموعه ۶۰ قسمتی، پانیشر برای ادب کردن این افراد، آنها را سلاخی میکند. اما این اقدامات او، باعث شده که در داشتن یک زندگی عادی ناتوان بماند.
انیس، شخصیت پانیشر را از یک شخصیت تک بعدی کلیشهای، به شخصیتی فوقالعاده عمیق تبدیل کرده است. با اینکه کماکان میتوان این مجموعه را در زمره مجموعههای کمیکهای ابرقهرمانی برشمرد، اما روایت داستان بیشتر شبیه به داستانهای جنایی است.
برای اینکه بتوان متوجه شد که گرنت موریسون، با نوشتن داستان The Invisibles قصد رسیدن به چه هدفی را داشته است، باید منبع الهام این مجموعه را در نظر گرفت. زمانیکه گرنت موریسون توسط بیگانگان فضایی در کاتماندودزدیده شد (به ادعای خود او)، ایده نوشتن این داستان توسط بیگانگان در ذهن او شکل گرفت. داستان این مجموعه در رابطه با یک سازمان سری با نام کالج نامرییهاست. وظیفه این سازمان، مبارزه با نژادی از بیگانگان فضایی است که برنامه دارند نژاد انسان را به بردگی خود در بیاروند.
بهدلیل مفاهیم پیچیده و عجیبی که در این مجموعه قرار دارد، خواند The Invisibles بههیچوجه کار راحتی نیست. اما زمانیکه با نوع روایت آن آشنا شدید، متوجه میشوید با اثری فوقالعاده اعجابانگیز روبهرو هستید. اگر میخواهید یکی از عجیبترین تجربههای کمیک دنیا را از دست ندهید، باید دانلود کمیک The Invisibles را فراموش نکنید و سری به این داستان سایکلدیک بزنید.
اوایل دهه هشتاد میلادی، شخصیت دردویل اوضاع خوبی نداشت. فروش کم و اهمیت نداشتن این شخصیت بین طرفداران، مارول را به این فکر واداشته بود که بهطور کلی شخصیت دردویل را از دنیای کمیکهای خود حذف کند. اما با ورود فرانک میلر بهعنوان نویسنده ارشد به این مجموعه، کمیک Daredevil: Born Again تبدیل به یکی از بهترین و مهمترین کمیکهای ابرقهرمانی تاریخ شد.
میلر در سال ۱۹۸۶ برای نوشتن این داستان بازگشت. در این کمیک، کینگپین (یکی از دشمنان دردویل) که به هویت واقعی درودویل پی برده است ( مت مرداک)، زندگی او را نابود میکند. نکته ناامید کننده این است که کارن پیج، نامزد دردویل، این اطلاعات را به کینگپین ارائه داده است. نوشته فرانک میلر، بهطور کلی شخصیت دردویل را نابود میکند اما درنهایت، مرداک به خود میآید و دوباره تلاش خود برای بازپس گرفتن شهر از دست کینگپین آغاز میکند. این داستان را میتوان در زمره یکی از بهترین داستانهای دنیای مارول برشمرد.
بسیاری از علاقمندان دنیای کمیک، به ادامه موفقیت انتشارات ورتیگو در اوایل هزاره سوم میلادی شک داشتند. اما کمیک Fables بیل ویلینگهام ثابت کرد که اگر ناشر ریسکپذیر باشد و از چاپ اثرات غیر متعارف واهمهای نداشته باشد، همیشه اثر فوقالعاده برای خواندن تولید خواهد شد.
شخصیتهای حاضر در مجموعه فیبلز، همگی شخصیتهای آشنایی هستند. سفیدبرفی، پینوکیو، سیندرلا و ... . ویلینگهام این شخصیتها را به دنیای مدرن آورده است. جایی که آنها در یک جامعه سری به نام فیبلتاون و در بخش غربی منهتن زندگی میکنند. اقدام دیگر ویلینگهام، روایت داستانهای مدرن و واقعی از این شخصیتهاست. وی با بردن خواننده به پشت صحنه سیاستهای حاکم بر فیبلتاون، آنها را با زوایای مختلف شخصیتی کاراکترهای دوستداشتنی و معروف ادبیات فولکلور میبرد. بهلطف شخصیتهای جذاب و دنیای فوقالعادهای که ویلینگهام خلق کرده است، کمیک فیبلز از داستانهای پریان فاصله میگیرد و به یک اسطورهشناسی مختص خود تبدیل میشود.
یکی از موفقترین کمیکهای انتشارات ورتیگو که در دوران پسا-سندمن منتشر شد، کمیک Y: The Last Man، به نویسندگی برایان کی وان و طراحی پیا گوئرا بود که در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه شد. داستان کمیک، روایتگر زندگی مردی به نام یوریک براون است. یوریک، تنها مرد بازمانده کره زمین است. تمامی مردان کره زمین، طی یک بیماری واگیردار از بین رفتهاند و یوریک به آخرین مرد زنده دنیا تبدیل شده است. یوریک درکنار امپرسند، میمون خودش، به سفری برای یافتن ریشههای این بیماری و دلیل زنده ماندنش میرود.
دلیل موفقیت این کمیک، درکنار داستان غیر منتظرهاش، شخصیت یوریک است. بهدلیل ذات سریالی کتابهای کمیک، کمتر پیش میآید که شاهد بزرگ شدن و بلوغ شخصیتها باشیم. اما قوس شخصیتی یوریک در این مجموعه ۷۰ شمارهای، گیرا، جذاب و ملموس است. طنز، غم و هیجان، همه در این داستان وجود دارند تا Y: The Last Man را به یکی از مهمترین و جذابترین کمیکهای این فهرست تبدیل کنند.
کمیکی فوقالعاده از آلن مور افسانهای، یکی از استادان داستانگویی در دنیای کتابهای کمیک. آلن مور، در کمیک The League of Extraordinary Gentlemen، تمامی شخصیتهای معروف دنیای ادبیات مانند مرد نامرئی، کاپیتان نمو، دکتر جکیل و آقای هاید و بسیاری دیگر را درکنار هم قرار داده است. داستان این کمیک، روایتگر مبارزه این شخصیتهای معروف برای جلوگیری از پایان دنیا است.
داستانگویی مدرن به همراه ادبیات کلاسیک که شخصیتهای معروف را در قامت ابرقهرمانان معرفی کرده، این کمیک را تبدیل به یکی از بهترین آثار آلن مورد کرده است. در سال ۲۰۰۳، فیلمی نیز براساس همین کمیک ساخته شده که به هیچوجه نتوانست در حد و اندازه کمیک موفق باشد. اگر فیلم را تماشا کردهاید و به احتمال زیاد از آن به هیچوجه خوشتان نیمده است، این کمیک را حتما بخوانید تا نظرتان در رابطه با این کمیک بهطور کلی تغییر پیدا کند. اگر هم که تابحال فیلم را ندیدهاید، خوشبحالتان! زیرا بدون هیچ پیشزمینه ذهنی میتوانید به سراغ یکی از بهترین کتابهای کمیکی بروید که تابحال نوشته شده است.
شاهکاری دیگر از آلن موری که در دهه ۸۰ میلادی بیش از هر نویسنده دیگری در دنیای کمیک، آثار فوقالعاده خلق کرده است. با اینکه بسیاری آلن مور را با آثاری چون ک مثل کینخواهی (V For Vendetta) و واچمنمیشناسند، اما مور در دنیای ابرقهرمانان دیسی نیز مانند سوپرمن، گرین ارو و ویجیلانت نیز دستی برده است. اما کمیک جوک کشنده او، بدون هیچ شکی، دنیای بتمن و صنعت کمیک را برای همیشه دستخوش تغییر کرد.
در کمیک The Killing Joke، مور رابطه عجیب و جذاب بتمن و جوکر را به نحوی کندوکاو میکند که از آن پس، تقریبا تمام داستانهایی که با حضور این دو شخصیت نوشته شده است، از این کمیک الهام گرفته است. داستان کمیک بسیار سرراست است: جوکر، از تیمارستان آرکام فرار کرده است و کمیسر گوردون را دزیده است. بتمن در صدد نجات دادن گوردون است که همین مسئله او را به سمت یک شهربازی متروکه میکشاند. در همین هنگام، جوکر، یکی از خشنترین و ترسناکترین اقداماتی را که تا بحال در کتابهای کمیک دیده شده، انجام میدهد: او با تیراندازی به سمت باربارا (بتگرل و دختر کمیسر گوردون) او را از کمر به پایین فلج میکند. در طول داستان، مور سری هم به ریشههای شخصیت جوکر میزند و نشان میدهد که او چگونه از یک مرد به ظاهر عادی، تبدیل به یک آدمکش روانی شده است.
مور در این داستان، با تلفیق ذات آنارشیست جوکر با رویکرد سرد و منطقی بتمن، تعادل ایجاد میکند. به نظر میرسد برای خواندن کمیکی به تاریکی و هیجان درباره بتمن، پس از این کیلینگ جک، باید حالا حالاها منتظر بمانیم. بدون شک این کمیک جوکر چیزی نیست که بخواهید آن را از دست بدهید!