در حضور زندگي ، يك ستاره پر غبار
از عبورلحظه ها ، انتظار يك سوار
عشق من چه خسته است!
قلـبـــــــــــــــــــ او شكسته است!
درد زخم ديروز است؛
روي درد بي شما
مرز شب كه بسته نيست ، باورم كن اي عزيز!
بغض من شكته نيست ؛
بشكن آخر اين حصار
مانده روي قلبـــــــــــــــــ من ، درد سخته فاصله
فصل ها و فصل ها ؛ انتظار و انتظار.
از عبورلحظه ها ، انتظار يك سوار
عشق من چه خسته است!
قلـبـــــــــــــــــــ او شكسته است!
درد زخم ديروز است؛
روي درد بي شما
مرز شب كه بسته نيست ، باورم كن اي عزيز!
بغض من شكته نيست ؛
بشكن آخر اين حصار
مانده روي قلبـــــــــــــــــ من ، درد سخته فاصله
فصل ها و فصل ها ؛ انتظار و انتظار.
آخرین ویرایش توسط مدیر: