با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان و داستاننویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @Nazanin.Raminiya
* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!
* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.
* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بیتوجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.
با توجه به اینکه نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگدهی و سطحبندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید. ?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد
نام رمان: آگرین
نویسنده: فاطمه عطایی
ژانر رمان: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
حس تلخ ناامیدی را چشیدهای؟
حس سیاهی و به ته خط رسیدن را چطور؟
شده است به ته خط رسیده باشی اما همه انتظار شروع از تو داشته باشند؟
گاهی با خود فکر میکنم، هنگامی که داشتند سرنوشتم را مینوشتند، مرکب سیاه رنگ بر روی کاغذ زندگیام ریخته و آن را سیاه کرده. سیاهِ سیاه!
اینک من آگرینم، آگرینی که هم خود را سوزاند و هم دیگران را! برای مطالعه رمان کلیک کنید!
بهنامتعالی نقد رمان "آگرین"
منتقد رمان "Nazanin.Raminiya"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۲۴ مرداد ۱۴۰۰"
?ارکانهای اولیه?
۱. عنوان اثر:
عنوان یک اثر اولین چیزیست که نگاه هر مخاطبی را به سمت خود میکشد.
عنوان در کنار جذابیتها نیز میبایت از ذرهبین استانداردها عبور داده شود تا میزان حرفهای بودنش سنجیده شود.
عنوان آگرین از لحاظ اندازه، در دسته تک واژهای قرار گرفته است.
اندازه کوتاه آن قابلیت ماندگاری در ذهن را به خوبی اثبات کرده و کلیشهای نبودنش نیز یکی دیگر از نکات مثبت آن است.
از طرفی دیگر انتخاب عنوان با استفاده از اسم شخصیت اصلی رمان، مقداری سطحی و ضعیف بود!
آگرین از لحاظ لغوی و اصطلاحی نیز به معنای شجاع و پر کار هست، که در محتوای رمان با توجه به شخصیت پردازی کارکتر اصلی همچین چیزی وجود نداشت! از این رو نویسنده میتوانست یک عنوانی را انتخاب کند که با محتوا سازگار باشد.
۲. ژانر اثر:
ژانرهای تفکیکی رمان در دسته تراژدی و عاشقانه است.
ابتدای رمان رگههای پررنگ عاشقانه خود را آشکار کردند و از این رو ژانر عاشقانه در اولویت ژانرهای اصلی قرار داشت و در ادامه ژانر دیگر رمان، تراژدی بود.
ژانر تراژدی نیز رفتهرفته خود را میان محتوا گنجانده بود، هر دو ژانر به میزان خود؛ با محتوا همخوانی داشتند.
البته ناگفته نماند که در دو پارت آخر ژانر تراژدی بیشتر خود را اشکار کرد؛ با توجه به الویتبندی ژانرها توسط نویسنده و قرارگیری ترازدی در جایگاه اول، یحتمل ژانر اصلی تراژدی بود؛ با این حساب این ژانر جای کار بیشتری داشت و ناقص بود!
۳. خلاصه اثر:
خلاصه معرف بعدی بود که خواننده را برای مطالعه ادامه مصمم تر میکرد؛ اندازه خلاصه تقریباً مناسب بود.
ساختمان بندی ملموس و دلنوشته مانند خلاصه جذابیت آن را دو چندان کرده بود و گنگنویسی به خوبی در متن آشکار بود.
سبک چیدمان دلنوشته وار جملات به خوبی قابلیت انتقال حس کارکتر را داشت و حسی از ناامیدی و به ته خط رسیدن به مخاطب دست میداد!
حرف از ناامیدی، شکست خوردن در خلاصه با ژانر تراژدی همخوانی داشت، میتوان با اطمینان گفت که کلیشهای نبود.
۴. جلد اثر:
گاها جذابیتی که یک خلاصه و مقدمه ندارد را یک جلد زیبا میتواند داشته باشد.
جلدهای زیبا و دارای تعلیق میتوانند نقش بسزای در جذب مخاطب داشته باشند و حتی در انتقال احساسات محتوا نیز اهمیت خاصی برخوردار هستند.
تصویر اولیه جلد کیفیت خوب و بالایی داشت و پیش زمینه شخصیت اصلی رمان بود.
مورد بعدی ترکیب رنگی خاکستری و فونت مشکی بود، که به جذابیت و همخوانی با فضای سرد و غمگین داستان اهمیت بخشیده بود و قدرت کافی برای جذب مخاطب را دارا بود.
حضور همزمان رگههای عاشقانه و ترژادی به یک باره در تکست پایینی جلد به خوبی با ژانرها سازگار بود.
۵. مقدمه اثر:
مقدمه یک پیش زمینه برای شروع داستان است.
در مرحله اول دریافتم اندازه مقدمه طولانی بود و یک نکته منفی بود؛ اما در ادامه فرار از کلیشه و تکراری نبودن مقدمه ارزشش را افزوده بود.
دایره قوی لغات و چینش مناسب وازگان زیبای مقدمه را چند برابر کرده بود.
حس و حال تراژدیک مقدمه در سوی دیگر ماجرا توجه هر مخاطبی در مرحله بعد به خود جذب میکرد و با محتوای همخوانی داشت.
?ساختمان کلی رمان?
1. شروع رمان:
شروع رمان از زبان آگرین، شخصیت اصلی رمان بیان شده بود. دریافت اینکه شروع رمان کمی سطحی نوشته شده و نویسنده از پارتهای اول عشق را وارد ماجرا کرده بود.
گاها مقدمه چینی و کندنویسی میتواند جذاب باشد.
مانند اینجا که اگر عشق با کمی تاخیر و امادگی کامل تر وارد ماجرا میشد میتوانست داستان را برای مخاطب جذبه دار تر کند.
از نظر من، چون ژانر اصلی رمان تراژدی بود نویسنده نباید از همان پارتهای اول حرفی از مرز میزد؛ اینگونه مخاطب سریع به ماجراهایی که قرار است در آینده اتفاق بیوفتد، آگاه میشود!
نویسنده در بعضی از پارتها به داستان، اوج میداد و در بعضی از پارتها با فرود شدید مواجه بود. سیر سریع داستان از همان ابتدای شروع داستان و ورود یکباره عشق مشخص بود.
توصیفات درونی(احساسات)، کشمکشهای درونی(انسان با خود) و جدالهای درونی شاید گاها بتوانند داستان را در این مرحله شروع جذابت تر کنند.
2. میانه رمان:
نویسنده اوایل رمان را سطحی آغاز کرد؛ اما با پارتهای بعدی کم کم رمان اوج گرفت.
سادگی روایت رمان باورپذیری داستان را چند برابر کرده بود. نه خبری از ماشینهای لوکس و خانههای میلیاردی و... کلیشگیهای همیشگی بود؛ نه جریانات تکراری همیشه..
جذابیت رمان دقیقا از همین موارد منشا گرفته بود و به همین دلیل زیبایی خاصی به رمان میداد.
میانه هنوز دنباله دار بود و داستان در مسیر اصلی پیشروی میکرد. اما فضای غمگین و سرد داستان که در دوپارت اخر شکل گرفته بود هنوز نیاز به پردازش داشت. مرگ ایاز برای کارکتر داستان کسی که دلباختهاش بود، میتواند خیلی دردناک باشد.
حقیقتا فکر میکنم نیاز است بیشتر حس ترس و ناراحتی به اون صحنه بیفزاید.
?ارکانهای پایانی?
۱. ایرادات نگارشی:
ایرادات نگارشی شامل چندین دسته است، نداشتن ایرادات درستنویسی متن خوانا را به دست مخاطب رسانده بود.
بجز چند مورد غلط املایی و نیمفتصله هیچ مورد دیگری مشاهده نشد.
غلط: معصوم.
صحیح:معصومه.
غلط: زنداداش.
صحیح: زن داداش.
علائم نگارشی تقریباً رعایت شده بود، و مورد خاصی وجود نداشت.
پاراگرافبندی درست و مرتب بودن اندازه پارتها از دیگر موارد مثبت ایرادات ویراستاری بود.
سخن منتقد:
فاطمهی عزیزم، اگر اون نکاتی که بالا گفتم رو رعایت کنی رمانت خیلی جذابتر میشه.
با آرزوی موفیقت و سر بلندی، برای نویسندهی خوش قلم?? @Nazanin.Raminiya
*** @فاطمه عطایی