تمپو یا تندا (tempo) سرعت اجرای ضربها یعنی سرعتی است که یک قطعه موسیقی در آن اجرا میشود. معمولا نوازندگان به سه طریق با تمپو آشنا میشوند: BPM، اصطلاحات ایتالیایی و زبان غیر رسمی. در ابتدا به نظر میرسد که آشنایی با چهار اصطلاح مبانی موسیقی برای ورود به بحث «تمپو» ضروری باشد. این چهار اصطلاح عبارتند از : ریتم، ضرب و وزن، میزان. آنچه در این مطلب میخوانید:
کنار هم قرار گرفتن کششهای زمانی مختلف در یک الگوی متناوب راریتم (ضرباهنگ) مینامند. در طبیعت گردش فصول یا توالی روز و شب پدیدههای ریتمیک به شمار میآیند. یقینا طول تمام روزها یا شبها یکسان نمیباشد ولی چون در یک الگوی متناوب (شبانه روز) تکرار میشوند، پس دارای ریتم هستند. میتوان وجود ریتم را در ضربان قلب، نفس کشیدن، راه رفتن، دویدن، توالی امواج دریا و… نیز تشخیص داد. تمامی آنها از الگوهای ریتمیکی تشکیل شدهاند که ممکن است به طور منظم و زمانمند باشند یا نباشند. در هنرهای تجسمی تکرار، تغییر و حرکت عناصر بصری (نقطه، خط، سطح، و…) موجب پیدایش ریتم خواهد شد. درموسیقی از کنار هم قرار گرفتن ارزشهای زمانی متفاوت یا یکسان (سفید، سیاه، چنگ و…) ریتم به وجود میآید. خواندن یک خط ریتمیک بدون داشتن نام نتها ریتمخوانی نامیده میشود.
الگوهای ریتمیکی نیز وجود دارند که میتوان آنها را به صوتهای تأکیددار و بیتأکید تقسیم نمود و غالبا دارای دورههای منظم میباشند. به عنوان مثال هرگاه با اندکی دقت به تیک و تاک ساعت گوش دهیم، یک دوره دوضربهای که به طور مرتب تکرار میشود، قابل تشخیص است، تیک، تاک/ تیک، تاک و…دورههای سه ضربهای و چهار ضربهای نیز میتوانند وجود داشته باشند.
ضربههای منظم و تکرارشونده که میتوانند موسیقی را به واحدهای برابر زمانی تقسیم کنند، ضرب (Beat/ Pulse) نامیده میشوند. اگر ضربها را در قالب گروههای منظم و دارای ضربهای قوی و ضعیف سازمان دهیم، متر (Meter) یا وزن به وجود میآید. به بیان دیگر هرگاه یک الگوی ریتمیک دارای ضربهای منظم و زمانمند و صداهای تاکیددار و بیتاکید باشد، متر یا وزن پدید میآید. در موسیقی تقریبا تمام افراد ضرب را حس میکنند و ممکن است با کوبیدن پا یا کف زدن به آن واکنش نشان دهند.
میزان در موسیقی چیست؟
بر روی خطوط حامل یک دوره دو ضربی، سه ضربی یا … را بین دو خط عمودی قرار میدهند و به آن میزان (Measure/Bar) میگویند و آن خطوط عمودی را خط میزان (Barline) مینامند.
در این روش از شمارش عددی برای نشان دادن تمپو استفاده میشود. عبارت ضرب در دقیقه (Beats per minute) خودش توضیح میدهد که چه معنایی دارد. این روش تعداد ضرب در هر دقیقه را نشان میهد. برای مثال تمپویی که با ۶۰ BPM نشان داده میشود، به این معنا است که یک ضرب دقیقا در هر ثانیه شنیده میشود. یک تمپوی ۱۲۰ BPM سرعتش دو برابر است، یعنی در هر ثانیه دو بار ضرب میزنیم و سرعت قطعه دو برابر است.
به لحاظ نتنویسی موسیقی یک ضرب یا beat تقریبا همیشه معادل یک قطعه از کسر میزان (Time signature) است. برای مثال در یک کسر میزان با مخرج ۴ (۲/۴، ۳/۴، ۴/۴)، یک ضرب معادل یک چهارم نتها است. این قضیه کاملا قراردادی است. یعنی آهنگساز در سمت چپ بالای قطعه کشش یک نت (معمولا نت سیاه) را به نسبت دقیقه مشخص میکند و زمان بقیهٔ نتها با توجه به آن نت مشخص میشود. اگر زمان نتها طولانی باشد، طبعا قطعه کندتر میشود و اگر زمان نتها کوتاه شود، قطعه تمپوی تندتری دارد.
BPM، دقیقترین راه برای مشخص کردن تمپوی سریع یا تمپوی آرام است. این خصوصیت در جاهایی که مدت زمان موسیقایی اهمیت زیادی دارد، برای مثال در ساخت موسیقی فیلم، کاربرد فراوان دارد. جای دیگری که تمپو بسیار اهمیت دارد، هنگام تنظیم مترونوم است. این اهمیت تا جایی است که گاهی از اصطلاح « مترونوم مارکینگ» (metronome marking) برای توصیف ضرب در دقیقه استفاده میشود.
برای قرنها ، زبان ایتالیایی زبان موسیقی بوده است. معمولا دستورالعملهای مربوط به شیوه اجرای قطعات، خصوصا قطعات کلاسیک، به زبان ایتالیایی بر روی برگه نت درج میشده است. وقتی بحث بر سر تمپو باشد، اصطلاحات ایتالیایی خاصی وجود دارد که تغییرات تمپو را به صورت اطلاعات مخصوص سرعت موسیقی منتقل میکنند.
تمپوی یک قطعه همیشه یکسان نیست. تند کردن تدریجی تمپو با اصطلاح accelerando و کند کردن تدریجی آن با اصطلاح ritardando نشان داده میشود. آچله راندو بر هیجان موسیقی میافزاید و ریتارداندو با کاهش تنش و فرا رسیدن پایان همخوانی دارد.
موزیسینهای سبک راک وجاز گرایش دارند که از اصطلاحات رایج ایتالیایی برای نامیدن تمپوهای مختلف استفاده نکنند. به جای آن از اصطلاحات غیر رسمی زبان انگلیسی روزمره مثل fast، slow، lazily relaxed و moderate استفاده میکنند. در چنین گروههای موسیقی روشهای خاصی برای حفظ سرعت قطعه وجود دارد. برای مثال دارمر، با صدای درام استیک ممکن است تمپوی گروه را رهبری کند یا اینکه یکی از اعضای گروه با اجرای تکنوازی (سولو) تمپو را برای سایر نوازندگان نگه دارد.
تمپو یکی از عناصر کلیدی در اجرای موسیقی است. در یک قطعه موسیقی، تمپو به همان اندازهای که ملودی، ریتم، هارمونی و شعر اهمیت دارد، عامل اثرگذاری محسوب میشود. معمولا رهبران ارکسترهای کلاسیک برای اینکه مخاطبان بتوانند اجرای آنها را از یک قطعه از دیگر اجراهای ارکسترال تشخیص بدهند، قطعات موسیقی کلاسیک با تمپوهای متفاوتی اجرا میکنند. با این حال تعیین سرعت قطعه موسیقی همیشه مورد نظر موسیقیدانان بوده است. از نتنویسیهای موتزارت گرفته تا پیر بولز، این موسیقیدانان از تعداد زیادی دستورالعمل در خصوص تمپو استفاده کردهاند. تمپو خصوصا در مورد موسیقی بکگراند فیلم، اهمیت ویژهای دارد برای اینکه هر تمپو برای ایجاد حالوهوای خاصی ضروری است.
یک تمپوی بسیار رایج، «تمپوی ضربان قلب» است که دقیقا منطبق با سرعت ضربان قلب در دقیقه است. این سرعت چیزی حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ ضرب در دقیقه است. تحقیقات نشان میدهد که به طرز چشمگیری تک آهنگها از این تمپو برای تنظیم سرعت استفاده کردهاند.
مترونوم دیجیتال در برابر مترونوم مکانیکی نوازندگان، بخصوص نوآموزان، از دستگاهی به نام مترونوم برای کنترل تمپوی قطعه استفاده میکنند. معمولا فاصله زمانی هر رفت و برگشت عقربه مترونوم معادل یک بیت یا ضرب محاسبه میشود. اعداد نشانه مترونوم، اشاره به تعداد دقیق ضربهها در دقیقه دارند. برای نمونه می توان تمپوی آندانته را با نشانه مترونومی ۶۰ و تمپوی آلگرو را با نشانه مترونومی ۱۱۶ مشخص کرد.
مترونوم ها به دو صورت مکانیکی و دیجیتالی وجود دارند و در همه آنها میتوان عدد تمپو را برای هر ضرب مشخص کرد؛ مترونوم سر هر ضرب تیک تاک میکند و شما میتوانید زمان دقیق هر ضرب را با تیک تاک مترونوم هماهنگ کنید و به اصطلاح سرضرب بنوازید. همچنین میتوانید سرعت نواختن قطعه را هم تغییر دهید؛ اگر خواستید قطعه را تندتر بنوازید عدد تمپو را بالا میبرید و برعکس.