تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای رمان طعم گس وینستون | Mh__sa77 کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع شکارچی
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 542
  • پاسخ ها 13
وضعیت
موضوع بسته شده است.
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png
با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @شکارچی

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد

@شکارچی​

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
بسم‌تعالی
Negar_۲۰۲۱۰۸۱۱_۲۰۰۸۰۷.png

اسم رمان: طعم گس وینستون
نویسنده: مهسا فرهادی
ژانر: عاشقانه، اکشن، پلیسی
خلاصه:
الاهه‌ای در کالبد زیبایی؛ امواجی خروشان در دل ساحل قصه‌ی ما و یک مرد که از میان خاکسترهای خود برمی‌خیزد، و عشق سرآغازی می‌شود برای دوباره زیستن.

برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
به‌نام‌تعالی
نقد رمان "طعم گس وینستون"
منتقد رمان "شکارچی"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۱۲ شهریور ۱۴۰۰"

?ارکان‌های اولیه نقد?
۱. عنوان رمان
اولین نکته ای که نگاه هر خواننده‌ای را به سمت خود جذب می کند عنوان تکراریی هست که رگه های کلیشه‌ را بی اندازه در خود پدیدار کرده.
گرچه فضای پلیسی رمان با فضای دارک و تاریک عنوان هم خواناست، اما نام آشنا بودن واژگان عنوان به شدت نام رمان را از استاندارد ها دور کرده.
دود، سیگار، ابهت و هرچه که به کارکتر مذکر داستان جذبه می‌بخشد در عنوان سه بخشی مشخص هست.

جذابیت و باقی قوت های رمان اعم اندازه مناسب، همخوانی با ژانرها و الباقی قوت‌ها؛ پشت واژگان کلیشه‌دار عنوان کمرنگ شده اند.

۲. ژانر رمان
شروع داستان بخشی از شروع عاشقانه دو کارکتر داستان پیش رو را بیان میکند، وجود ابهام و عاشقانه‌ها در شروع هویداست، در ادامه داستان این رگه های عاشقانه اثرات خود را بیشتر نشان می دهند؛ در سوی دیگر ماجرا دزد و پلیس بازی عماد دربرگیرنده ژانر پلیسی است؛ اما ضعفی که به شدت در تفکیک بندی اثرتون مشخص است اینه که ژانری به اسم اکشن وجود ندارد. این ژانر، یکی از ژانرهای فیلم است که در آن یک یا چند قهرمان اصلی با مجموعه‌ای از درگیری‌های فیزیکی، رزمی و جنگی روبرو می‌شوند.
از این رو انتخاب این ژانر برای ادبیات داستانی یک ضعف به شمار میرود.

۳. خلاصه رمان
چند خط خلاصه بدون اندکی چاشنی ابهام روایتگر داستان عاشقانه ساحل زیبا چهره(الهه‌ای در کالبد زیبایی) و عماد ویران شده(مردی که از خاکسترهای خود برمی‌خیزد) هست، نبودِ هیچ تعلیق و نقطه‌ای برای جذب مخاطب، جملات کلیشه‌ای را رقم زده؛ هرچند که استفاده از واژگان زیبا ملموس با اندکی چاشنی آرایه ادبی مثل مبالغه و تشبیه شرح دهنده همان ماجرای رمان های امروزی هست.
فضای جنایت و پلیس‌بازی رمان بدون هیچ اشاره و ایمایی پشت خلاصه‌ای که تنها روایت گر عشق و تحول است؛ مخفی شده‌.
ضعف کلیشه‌ها از دیگر قوت‌های رمان پیشی گرفته و بیش از همه پدیدار شده.
و اما یادتان باشد؛
❎الاهه ✅الهه
پیشنهاد منتقد: برای تغییر خلاصه کمی بیشتر وقت بگذارید.

۴. جلد رمان
فضای دارک و هراس‌انگیز تصویر اولیه جلد تنها به یک موضوع اشاره می‌کند "داستان طی پلیس‌بازی و جنایت‌ها می‌چرخد"
کلت، اسلحه، تم دارک و دووووود!!!
بیش از تصویر اولیه فونت و ترکیب رنگی مناسب جلد هست که همخوانا با سیاهی تصویر اولیه هست اما چرا هیچ ردی از عشق در جلد آشکار نیست؟
تکستی در پایین جلد حک شده بیانگر پایان خوش داستان و نجات ساحل که همان الهه‌ی زیبای‌ست.

۵. مقدمه رمان
جای خالی مقدمه با توجه به ضعیف بودن شدید خلاصه به شدت در دیدرس قرار دارد.
هرچه که یک خلاص بی تعلیق نمی‌تواند به مخاطب منتقل کند گاهاً یک مقدمه زیبا می تواند برآورد سازد؛ لذا بهتر است که جای خالی مقدمه سریع‌تر پر شود.

?ساختمان کلی رمان?
۱‌. شروع رمان
شروع اولیه داستان بخشی از صحنه‌های اینده رمان پیش‌روست؛ این سبک شروع اولیه در نوع خود جذاب است.
و درون رمان های معمایی مانند یک تیزر که دارای تعلیق فراوان است؛ به کار می‌رود.
گرچه این شروع اگر بخش دیگری از مهم ترین صحنه رمان می‌بود؛ صحنه‌ای از بخش پایانی یا نقطه اوج اصلی می‌بود می‌توانست از همه لحاظ برتر باشد.
بعد از این صحنه در ادامه شروع مانند بسیاری از رمان‌ها در ترافیک و اعصاب خوردی رقم می‌خورد. شروعی که می‌توانست جذابیت بیشتری داشته باشد.
جذابیت شروع رفته رفته وقتی کاهش می‌یابد که خانواده طرد شده ساحل مانند بسیاری از رمان‌ها به علت فوت پدربزرگ کارکتر به کشور وطنی خود باز می‌گردند.
پیشروی سریع سیر روایت با این حجم از اوج‌گیری داستان مشخص است.
حقیقتا باورپذیری اینکه را*بطه ساحل به سرعت با پسر عمویش جوش می‌خورد و برملا شدن راز سحر حامله و عرفان عاشق پیشه در پارت اولیه کمی دشوار شده.
تا اینجای داستان کمی حس عاشقانه ساحل بیدار شده.
داستان وقتی وارد بخش میانی میشود که مخاطبین مجدد همان صحنه تیزر مانندی که در شروع اولیه به کار رفته را این بار با جزئیات کامل می‌خوانند.
از اینجای داستان دیگر وارد میانه می‌شویم، هرچند کمی سریع و سرعت‌مند!

۲. میانه رمان
گذر سریع نمایشِ عماد و ساحل؛ ازدواج عرفان و سحر؛ و در کنارش مهاجرت انها به خارج در عرض چندپارت کوتاه خاتمه میابد!
بزرگ ترین سوالی که پیرنگ را زیر سوال می‌برد بدین شرح است که چرا مادر سحر با وصلت عرفان یعنی برادر عماد؛ کسی که همسر پیشین دخترش بوده و به وی خیا*نت کرده؛ موافقت کرده است؟
چیزی که واضح است گذر ساده نویسنده از چنین جریاناتی‌ست که نیاز به بال و پر دهی بیشتری دارند.
بعد از اتمام این ماجرا در پارت های ابتدای میانه ناگهان کارکتر ها دلبخاته هم میشوند، چیزی نمی‌گذرد که سامان، ساحل را اسیر میکند و به دبی میبرد، اینجاست که مخاطب درمیابد عماد یک پلیس مخفی است.
در این جا داستان بیشتر وارد حس و حال پلیسی می‌شود و تعقیب و گریزهای هیجانی آغاز می‌شوند.
ساحل به دست هیچکس ربوده می‌شود یعنی درست هنگامی که کارکترها به عاشق شدن خود ایمان آورده‌اند.
نکته ای که به شدت حائز اهمیت است؛ سیر سریع داستان است که تمامی این جریانات را غیر باورپذیر کرده؛ طوری که تمامی این اتفاقات تنها در سی پارت اول رخ داده است.
اول از همه نمایش ساختگی، بعد رفتن سحر و عرفان، بعد دعوت ساحل توسط سامان به مدل شدن، بعد ربوده شدن ساحل، بعد نجات وی توسط عماد و مجدد ربوده شدن ساحل توسط هیچکس...
پرداخته نشدن کافی جریانات توسط نویسنده داستان را پر از رمز و رازهای رها شده؛ کرده است که لازم به یک بازنویسی به شدت قویست.
بهم خوردگی بافت و سلسله زمانی داستان از دیگر ضعف های شدید رمان است.
داستان با افعال مضارع بازه زمانی حال روایت میکند و اما اکثر مواقع افعال به ماضی شکسته می‌شوند و داستان در حالت گذشته روایت میشود که به شدت نیاز به دقت دارد.

?ارکان‌های پایانی?
۱. ایرادات نگارشی
تا اینجای داستان ایرادات نگارشی اعم درست‌نویسی مانند غلط املائی، نیم فاصله و شکسته نویسی انچنان مشاهده نشده بجز چند مورد کوچک که نیاز به دقت دارد؛
❎الاهه ✅الهه
❎پرچین ✅پاورچین
❎درخت‌ های ✅درخت‌های


البته در موارد علائم نگارش ضعف در استفاده درست ویرگول و نقطه ویرگول به شدت در رمان مشاهده شده و نیاز است رمان از ابتدا بازنویسی شود.
❎در حال عبور از سنگ‌فرش هستم که از پشت درخت های بلند صدایی می‌شنوم، عماده که داره با عرفان بحث می‌کنه و سحر هم با نگاه گریان فقط نظاره‌گر ماجراست.
✅در حال عبور از سنگ‌فرش هستم که، از پشت درخت های بلند صدایی می‌شنوم؛ عماده که داره با عرفان بحث می‌کنه و سحر هم با نگاه گریان فقط نظاره‌گر ماجراست.

پاراگراف بندی مناسب و پارت‌ها با فونت یک نواخت از قوت های دیگر شما هستند.

۲. توصیه‌های منتقد
۱. کلیشه وارد داستان نکنید تا داستان شما منحصر به فرد باشد‌‌.
۲. برای عنوان و خلاصه کمی وقت بگذارید‌.
۳. ایرادات نگارشی از زیبای ظاهری رمانتان کاسته اند.
موفق باشید.
شکارچی

***
@Mh__sa77
 
آخرین ویرایش:
مدیر بازنشسته + نویسنده رمان
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jul
1,776
110
148
وضعیت پروفایل
???? ?̈???? ????? ?????????
به‌نام‌تعالی
نقد رمان "طعم گس وینستون"
منتقد رمان "شکارچی"
نوع نقد "نقد اولیه شورا"
تاریخ تحویل "۱۲ شهریور ۱۴۰۰"

?ارکان‌های اولیه نقد?
۱. عنوان رمان
اولین نکته ای که نگاه هر خواننده‌ای را به سمت خود جذب می کند عنوان تکراریی هست که رگه های کلیشه‌ را بی اندازه در خود پدیدار کرده.
گرچه فضای پلیسی رمان با فضای دارک و تاریک عنوان هم خواناست، اما نام آشنا بودن واژگان عنوان به شدت نام رمان را از استاندارد ها دور کرده.
دود، سیگار، ابهت و هرچه که به کارکتر مذکر داستان جذبه می‌بخشد در عنوان سه بخشی مشخص هست.

جذابیت و باقی قوت های رمان اعم اندازه مناسب، همخوانی با ژانرها و الباقی قوت‌ها؛ پشت واژگان کلیشه‌دار عنوان کمرنگ شده اند.

۲. ژانر رمان
شروع داستان بخشی از شروع عاشقانه دو کارکتر داستان پیش رو را بیان میکند، وجود ابهام و عاشقانه‌ها در شروع هویداست، در ادامه داستان این رگه های عاشقانه اثرات خود را بیشتر نشان می دهند؛ در سوی دیگر ماجرا دزد و پلیس بازی عماد دربرگیرنده ژانر پلیسی است؛ اما ضعفی که به شدت در تفکیک بندی اثرتون مشخص است اینه که ژانری به اسم اکشن وجود ندارد. این ژانر، یکی از ژانرهای فیلم است که در آن یک یا چند قهرمان اصلی با مجموعه‌ای از درگیری‌های فیزیکی، رزمی و جنگی روبرو می‌شوند.
از این رو انتخاب این ژانر برای ادبیات داستانی یک ضعف به شمار میرود.

۳. خلاصه رمان
چند خط خلاصه بدون اندکی چاشنی ابهام روایتگر داستان عاشقانه ساحل زیبا چهره(الهه‌ای در کالبد زیبایی) و عماد ویران شده(مردی که از خاکسترهای خود برمی‌خیزد) هست، نبود هیچ تعلیق و نقطه‌ای برای جذب مخاطب، جملات کلیشه‌ای را رقم زده؛ هرچند که استفاده از واژگان زیبا ملموس با اندکی چاشنی آرایه ادبی مثل مبالغه و تشبیه شرح دهنده همان ماجرای رمان های امروزی هست.
فضای جنایت و پلیس‌بازی رمان بدون هیچ اشاره و ایمایی پشت خلاصه‌ای که تنها روایت گر عشق و تحول است؛ مخفی شده‌.
ضعف کلیشه‌ها از دیگر قوت‌های رمان پیشی گرفته و بیش از همه پدیدار شده.
و اما یادتان باشد؛
❎الاهه ✅الهه
پیشنهاد منتقد: برای تغییر خلاصه کمی بیشتر وقت بگذارید.

۴. جلد رمان
فضای دارک و هراس‌انگیز تصویر اولیه جلد تنها به یک موضوع اشاره می‌کند "داستان طی پلیس‌بازی و جنایت‌ها می‌چرخد"
کلت، اسلحه، تم دارک و دووووود!!!
بیش از تصویر اولیه فونت و ترکیب رنگی مناسب جلد هست که همخوانا با سیاهی تصویر اولیه هست اما چرا هیچ ردی از عشق در جلد آشکار نیست؟
تکستی در پایین جلد حک شده بیانگر پایان خوش داستان و نجات ساحل که همان الهه‌ی زیبای‌ست.

۵. مقدمه رمان
جای خالی مقدمه با توجه به ضعیف بودن شدید خلاصه به شدت در دیدرس قرار دارد.
هرچه که یک خلاص بی تعلیق نمی‌تواند به مخاطب منتقل کند گاهاً یک مقدمه زیبا می تواند برآورد سازد؛ لذا بهتر است که جای خالی مقدمه سریع‌تر پر شود.

?ساختمان کلی رمان?
۱‌. شروع رمان
شروع اولیه داستان بخشی از صحنه‌های اینده رمان پیش‌روست؛ این سبک شروع اولیه در نوع خود جذاب است.
و درون رمان های معمایی مانند یک تیزر که دارای تعلیق فراوان است؛ به کار می‌رود.
گرچه این شروع اگر بخش دیگری از مهم ترین صحنه رمان می‌بود؛ صحنه‌ای از بخش پایانی یا نقطه اوج اصلی می‌بود می‌توانست از همه لحاظ برتر باشد.
بعد از این صحنه در ادامه شروع مانند بسیاری از رمان‌ها در ترافیک و اعصاب خوردی رقم می‌خورد. شروعی که می‌توانست جذابیت بیشتری داشته باشد.
جذابیت شروع رفته رفته وقتی کاهش می‌یابد که خانواده طرد شده ساحل مانند بسیاری از رمان‌ها به علت فوت پدربزرگ کارکتر به کشور وطنی خود باز می‌گردند.
پیشروی سریع سیر روایت با این حجم از اوج‌گیری داستان مشخص است.
حقیقتا باورپذیری اینکه را*بطه ساحل به سرعت با پسر عمویش جوش می‌خورد و برملا شدن راز سحر حامله و عرفان عاشق پیشه در پارت اولیه کمی دشوار شده.
تا اینجای داستان کمی حس عاشقانه ساحل بیدار شده.
داستان وقتی وارد بخش میانی میشود که مخاطبین مجدد همان صحنه تیزر مانندی که در شروع اولیه به کار رفته را این بار با جزئیات کامل می‌خوانند.
از اینجای داستان دیگر وارد میانه می‌شویم، هرچند کمی سریع و سرعت‌مند!

۲. میانه رمان
گذر سریع نمایشِ عماد و ساحل؛ ازدواج عرفان و سحر؛ و در کنارش مهاجرت انها به خارج در عرض چندپارت کوتاه خاتمه میابد!
بزرگ ترین سوالی که پیرنگ را زیر سوال می‌برد بدین شرح است که چرا مادر سحر با وصلت عرفان یعنی برادر عماد؛ کسی که همسر پیشین دخترش بوده و به وی خیا*نت کرده؛ موافقت کرده است؟
چیزی که واضح است گذر ساده نویسنده از چنین جریاناتی‌ست که نیاز به بال و پر دهی بیشتری دارند.
بعد از اتمام این ماجرا در پارت های ابتدای میانه ناگهان کارکتر ها دلبخاته هم میشوند، چیزی نمی‌گذرد که سامان، ساحل را اسیر میکند و به دبی میبرد، اینجاست که مخاطب درمیابد عماد یک پلیس مخفی است.
در این جا داستان بیشتر وارد حس و حال پلیسی می‌شود و تعقیب و گریزهای هیجانی آغاز می‌شوند.
ساحل به دست هیچکس ربوده می‌شود یعنی درست هنگامی که کارکترها به عاشق شدن خود ایمان آورده‌اند.
نکته ای که به شدت حائز اهمیت است؛ سیر سریع داستان است که تمامی این جریانات را غیر باورپذیر کرده؛ طوری که تمامی این اتفاقات تنها در سی پارت اول رخ داده است.
اول از همه نمایش ساختگی، بعد رفتن سحر و عرفان، بعد دعوت ساحل توسط سامان به مدل شدن، بعد ربوده شدن ساحل، بعد نجات وی توسط عماد و مجدد ربوده شدن ساحل توسط هیچکس...
پرداخته نشدن کافی جریانات توسط نویسنده داستان را پر از رمز و رازهای رها شده؛ کرده است که لازم به یک بازنویسی به شدت قویست.
بهم خوردگی بافت و سلسله زمانی داستان از دیگر ضعف های شدید رمان است.
داستان با افعال مضارع بازه زمانی حال روایت میکند و اما اکثر مواقع افعال به ماضی شکسته می‌شوند و داستان در حالت گذشته روایت میشود که به شدت نیاز به دقت دارد.

?ارکان‌های پایانی?
۱. ایرادات نگارشی
تا اینجای داستان ایرادات نگارشی اعم درست‌نویسی مانند غلط املائی، نیم فاصله و شکسته نویسی انچنان مشاهده نشده بجز چند مورد کوچک که نیاز به دقت دارد؛
❎الاهه ✅الهه
❎پرچین ✅پاورچین
❎درخت‌ های ✅درخت‌های


البته در موارد علائم نگارش ضعف در استفاده درست ویرگول و نقطه ویرگول به شدت در رمان مشاهده شده و نیاز است رمان از ابتدا بازنویسی شود.
❎در حال عبور از سنگ‌فرش هستم که از پشت درخت های بلند صدایی می‌شنوم، عماده که داره با عرفان بحث می‌کنه و سحر هم با نگاه گریان فقط نظاره‌گر ماجراست.
✅در حال عبور از سنگ‌فرش هستم که، از پشت درخت های بلند صدایی می‌شنوم؛ عماده که داره با عرفان بحث می‌کنه و سحر هم با نگاه گریان فقط نظاره‌گر ماجراست.

پاراگراف بندی مناسب و پارت‌ها با فونت یک نواخت از قوت های دیگر شما هستند.

۲. توصیه‌های منتقد
۱. کلیشه وارد داستان نکنید تا داستان شما منحصر به فرد باشد‌‌.
۲. برای عنوان و خلاصه کمی وقت بگذارید‌.
۳. ایرادات نگارشی از زیبای ظاهری رمانتان کاسته اند.
موفق باشید.
شکارچی

***
@Mh__sa77
خیلی لطف کردین، ممنون که وقت گذاشتین.?
منظور از پرچین، پاورچین نیست. پرچین نوعی پوشش گیاهی که برای تزئین کنار سنگفرش می‌کارن.
چند تا سوال هم داشتم.
میشه اسم رمانم رو عوض کنم؟
دوباره میشه درخواست جلد بدم؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
خیلی لطف کردین، ممنون که وقت گذاشتین.?
منظور از پرچین، پاورچین نیست. پرچین نوعی پوشش گیاهی که برای تزئین کنار سنگفرش می‌کارن.
چند تا سوال هم داشتم.
میشه اسم رمانم رو عوض کنم؟
دوباره میشه درخواست جلد بدم؟
درود
خواهش میکنم، بله هردوش میشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده رمان
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jul
1,776
110
148
وضعیت پروفایل
???? ?̈???? ????? ?????????
مقدمه
داستان روایت‌گر دخترکی زیبارو، شاداب و باطراوت است، سرنوشت دخترک را به سوی گردابی عظیم می‌کشاند.
آیا پسرک قصه می‌تواند جلوی غرق شدنش را بگیرد؟!
قطعا نجات به دست مع*شوق شیرین خواهد بود...
به نظرتون این برای مقدمه خوبه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
مقدمه
داستان روایت‌گر دخترکی زیبارو، شاداب و باطراوت است، سرنوشت دخترک را به سوی گردابی عظیم می‌کشاند.
آیا پسرک قصه می‌تواند جلوی غرق شدنش را بگیرد؟!
قطعا نجات به دست مع*شوق شیرین خواهد بود...
به نظرتون این برای مقدمه خوبه؟
بیشتر مشابه خلاصه هست، بنظرم درخواست مشاوره بدین‌.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده رمان
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jul
1,776
110
148
وضعیت پروفایل
???? ?̈???? ????? ?????????
ببخشید اسم رمانمو می‌خوام عوض کنم بنظرتون "تقدیر نا‌خواسته" خوبه؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
ببخشید اسم رمانمو می‌خوام عوض کنم بنظرتون "تقدیر نا‌خواسته" خوبه؟
نه، باید عنوانتون بدون کلیشه باشه.
و این عکس برای جلد خوبه به نظرتون؟

مشاهده پیوست 71475
بستگی به نظر شما داره. تصویر رو بعد از قطعی شدن عنوان انتخاب کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا